گاهگاهی که دلم می گیرد پیش خودم می گویم آن که جانم را سوخت یاد می آرد از این بنده هنوز؟ حمید مصدق
دلم گرفته ای دوست! هوای گريه با من گر از قفس گريزم، كجا روم، كجا من؟ كجا روم؟ كه راهی به گلشنی ندانم كه ديده بر گشودم به كنج تنگنا، من نه بستهام به كس دل، نه بسته ** به من دل چو تخته پاره بر موج، رها، رها، رها، من ! سيمين بهبهانی
در سالروز طلوعم فقط تنهاییم، روزم را تبریک گفت...
امشب! برای اولین بار با همه تنهاییم، از ته دل میخندم! تا تو فقط، یک دقیقه از یک عمر احساس مرا تجربه کنی ...
زیر هجوم باران احساسم فقط ! دلتنگی هایم، خیس و خیس تر می شوند و باز هم، خاطرات با تو بودن بوی تازگی می گیرند...