مطالب بدون دسته بندی
گاهی یک شبه دلت میگیرد به درازای پنج سال ... به درازای پنج سال به فکر فرو رفتم پنج سال توجه من! ارزش یک روز توجه تو را نداشت؟ گاهی یک شبه پنج سال پیرتر می شوی وقتی میفهمی یک عمر وقت تلف کردی گله از کسی نداری ، از خودت دلخوری که فکر می کردی به اندازه پنج سال دوستی صمیمی داری زندگی همین است، سرشار از تفکرات اشتباه از این پس بدان هر ** لیاقت توجه تو را ندارد ...
تنها ماندم ، تنها ماندم تنها با دل بر جا ماندم چون آهی بر لبها ماندم راز خود به ** نگفتم مهرت را به دل نهفتم با یادت شبی که خفتم چون غنچه سحر شکفتم دل من ز غمت فغان برآرد دل تو ز دلم خبر ندارد دل تو ز دلم خبر ندارد پس از این مخورم فریب چشمت شرر ...
همین که یک نفر از دور ، لباسش رنگ تو باشه همین که تو مسیر من ، یه گلفروشی پیدا شه بازم یاد تو می افـــــــتم همین که عصر یک جمعه ، آدم تو خونه تنها شه همین که یک نفر اسمش شبیه اسم تو باشه بازم یاد تو می افـــــــتم با آهنگی که دوست داشتی، ...
سرطان تنهایی تمام وجودم را گرفته روز به روز تنهاترم می کند تنها! در انتظار یک معجزه ام معجزه عشق ...
بهار! تنها لباسهایم را نو کرده ... هوای دلم هنوز پاییزیست