-
6th September 2012 03:25 AM
#1
ADMIN
5 امتياز مثبت از 5 راي
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
مشکلات شروع برنامه نویسی و راه حل
سلام
اگه در جریان دروس رشته کامپیوتر (فناوری اطلاعات و نرم افزار و سخت افزار)باشید متوجه میشد که برنامه نویسی یکی از دروس پایه ای و تخصصی این رشته هست.
خیلی وقتا برای دانشجو ها که تو ترم اول این درسو دارن , مشکل پیش میاد چون اکثراً اولین باری که که میخوان برنامه نوسی کنن اونم تو جو دانشگاه(جدای اینکه تازه با بچه ها آشنا شدن بچه های ترمای بالا هم هستن که اکثراً میگن این درس سخته , ترم پیش فقط X نفر پاسی داشته, این استاده فلانٍ و از این حرفااا) تقریباٌ یه جو خوفناکیه
حالا اگه اعضای انجمن همکاری کننو هرکی بتونه بگه چه مشکلاتی داشته و چطور با این وضعیت کنار اومده و تجربشو در اختیار بقیه بذاره شاید یه کمکی بشه به کسایی که مشکلاتی مثل اونا داشتن و دارن...
پیشاپیش از همکاریتون ممنون
موضوعات مشابه:
..::Never Trust Someone Who Lies To You , Never Lie To Someone Who Trusts You::..
-
6th September 2012 04:04 AM
#2
مدیر بازنشسته
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
آورین پویا، آورین!
والا ما که سر این قضیه داستان داشتیم.
پویا یه بخش هایی شو گفت ولی کلی داستان داره این قضیه. هر سال هم به یه شکل.
راستش ما که ترم اول اومدیم دیدیم همه چقدر می دونن، ما چقدر نمی دونیم، همه چقدر فکراشون بازه، ما چقدر بسته فکر می کنیم و کلی چیزای دیگه.
اونایی که هیچی از کامپیوتر نمی دونستن شدن بیل گیتس و استیو جابز، ماهایی که فکر می کردیم علاقمون یه امتیاز مثبت برای ماست شدیم بی سواد فی الارض.
خلاصه اینکه ما تو این شرایط عزلت رو ارجع دونستیم. آقا ما نشستیم کنار خونه دیدیم چی واسمون بهتره همون کارو کردیم.
سعی کردیم جو زده نشیم. هدف ها رو دوباره بررسی کردیم و به حول و قوه ی الهی پیش رفتیم.
حالا حرف سر این قضیه زیاده. ما وایمیستیم کنار از تجربه ی دوستان استفاده کنیم.
-
6th September 2012 04:26 AM
#3
-
6th September 2012 04:32 AM
#4
-
6th September 2012 10:30 PM
#5
عضو تازه وارد
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
برنامه نویسی گروهی از همه مفیدتره از سایت ها هم میشه کمک گرفت
-
7th September 2012 12:31 AM
#6
ADMIN
1 امتياز مثبت از 1 راي
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
..::Never Trust Someone Who Lies To You , Never Lie To Someone Who Trusts You::..
-
7th September 2012 09:54 AM
#7
کاربر عادی
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
من که برنامه نویسی رو سال دوم هنرستان و با پاسکال شروع کردم
یادم میاد شب و روز کد نویسی می کردم و بازی می نوشتم با یونیت CRT
به نظرم لازمه برنامه نویس شدن:
1- تمرین زیاد
2- علاقه
3- استعداد
جوونیامون هم زیاد کل کل می کردیم، اینکار باعث میشه بیشتر تمرین کنید، پس توصیه می کنم اگر زیاد تمرین می کنید اصلاً کل کل نکنید
-
16th October 2012 11:23 PM
#8
USTMB Student
1 امتياز مثبت از 1 راي
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
این رو زیاد گفتم که من کلا به خاطر علاقه و استعداد اومدم رشته IT و همینجوری نبوده که بریم و ببینیم چی میشه...
من الان ترم 3 هستم و تازه این ترم درس پیشرفته رو دارم و هنوز سر نمره مبانی توی ترم اول شاکی هستم که نمی افتادم و الان باعث شد که یه ترم عقب بیفتم...
بگذریم... برنامه نویسی رو به صورت موقت از دوم سوم دبیرستان با #C شروع کردم(یعنی استارتش رو زدم ولی متاسفانه به خاطر کنکور لعنتی ادامه ندادم...) و کلا خیلی از این زبون خوشم میاد و مطمئنا تا جایی که می تونم سعی می کنم که تا حدی که نیاز نیست سراغ زبون دیگه ای نرم و فقط هر جایی از هر زبون که مشکلم رو حل بکنه یاد بگیرم...(غیر از محیط وب گفتم)
وقتی اومدم دانشگاه و اولین کلاس برنامه نویسیمون می خواست شروع بشه به یه دلیل خیلی هیجان داشتم اونم این بود که خب الان به خاطر شرایط روز و نیمچه تحقیقی هم که قبلا داشتم می دونستم که c# یکی از زبونای اصلی توی دانشگاه و دنیای برنامه نویسیه و همش به خودم می گفتم که آخ چه کلاسی بشه, چون من قبلا با این محیط کار کردم تا حدودی چیزای خوبی می دونم و کلی موضوع برای اظهار نظر دارم... ولی کلاس که شروع شد استاد اومد و شروع کرد به توضیح دادن ارتباط مغز با کامپیوتر که خب همه دیگه تقریبا این موضوع رو می دونن و لازم نبود یه کلاس بره برای این قضیه!!! بعدش هم که Turbo C با اون ظاهر ترسناکش(برای بار اول) رو باز کرد و گفت این محیطیه که توش برنامه می نویسیم این ترم... اونم با کدوم زبون؟ C++ که حداقل به این شکلش دیگه کاربرد خیلی خاصی نداره و دنبالش رفتن فقط پایه رو قوی می کنه... طبیعیه که ذوق و شوقم یه دفعه ریخت... پروژه ها هم که در حد رفتن توپ از این ور به اون ور و کشیدن نقاشی و فهمیدن اینکه یه عدد اول هست یا نه و این بحث ها بود که واقعا نمی دونم چرا باید یه ترم از درسمون اونم برای سال اولی اینجوری و با چیزایی که توی زندگی روزمره مون کاربرد ندارن بگذره...
از اونطرف هم که وقتی یه پروژه ای یه راه ساده داره, باید اجبارا و به اسم یادگیری از یه راه طولانی بریم که همین انگیزه خیلی ها رو پروند و به این اهمیت داده نشد که طرف از یه راه بهتر مساله رو حل کرد و چون اونی نبود که باب میل استاد باشه و یا بهتر بگم استاد تحمل نداشته ببینه طرف از یه راه توپ استفاده کرده که خودش بلد نیست, به طرف نمره ای نداده!!!!
اول حرفم هم گفتم که ترم اول درس مبانی رو پاس نکردم و هنوزم نمی فهمم چرا و اکثر بچه ها و دور و بری ها هم همش می گفتن "تو هم افتادی؟!!!!" و کسی باورش نمی شد!!! توی اون یه ترم که دوباره مبانی داشتم و بچه های دیگه رفتن پیشرفته, بدون تلف کردن وقت واز روی لج که حقم نبود بیفتم و برای اینکه عقب نمونم خودم بدون کلاس و استاد خاصی دوباره c# رو شروع کردم به این صورت که یه برنامه رو برای خودم انتخاب می کردم و شروع می کردم به نوشتنش تا جایی که بلد بودم و اگر به مشکلی بر می خوردم خودم حلش می کردم یه جوری, و اگه حل نمی شد هم دیگه دست به دامن اینترنت و به خصوص سایت های خارجی می شدم و خیلی زود دیدم که نه واقعا خوب جلو اومدم... کلا توی حدود یک ماه(یا کمتر) به اندازه چند برابر کسی که یه ترم نشسته توی کلاس پیشرفته, راه افتادم و برنامه هایی که تا الان برای خودم نوشتم سطحشون انصافا(به خدا از خودم تعریف نمی کنم) با توجه به خودآموزی و برای کسی که یه ترم کلاس رو نگذرونده متوسط رو به بالا هستن, از طرف دیگه غیر از کد و الگوریتم نویسی به گرافیک برنامه هم خیلی توجه دارم و چه خوب چه بد دیگه ظاهرش رو خودم میشینم درست می کنم و دیگه از ظاهر پیشفرض ویندوز استفاده نمی کنم... وقتی چیزایی که تا الان خودم یاد گرفتم و مباحث دانشگاه رو میزارم کنار هم, می بینم که واقعا اگر کسی بخواد توی این زمینه به دانشگاه تکیه کنه حتی ممکنه 5% این کار رو هم یاد نگیره(نظر شخصی)... چون تا الان واقعا درسای برنامه نویسیمون با چیزی که به وضوح همهون داریم توی نرم افزارهای بزرگ دنیا می بینم متفاوت بوده و تقریبا اتلاف به حساب میاد... به خصوص که کلی درس بی ربط دیگه هم داریم که اگه نبودن کل دانشگاه تا دکترا 4 ساله تموم بود نه اینکه 4 سال با زور و یا حسین فقط برای لیسانس بگذره!!!
حالا اومدم ترم بالاتر و به خاطر اینکه دیگه رفتیم سراغ محیط ویژوال و خود زبون c# خوشحالم ولی دوباره انگیزم داره از بین میره چون ایندفعه دیگه انتظار داشتم که فقط توی محیط ویژوال باشیم و زیاد با تئوری کاری نداشته باشیم, به خصوص که دیگه الان که حرف خیلی خیلی بیشتری برای گفتم دارم... ولی متاسفانه بازم بیشتر مبحثا تئوریه و اگه کسی قبلا کار نکرده باشه واقعا متوجه نمیشه... از طرف دیگه واقعا واقعا اعصابم خورد میشه وقتی می بینم که مجبورم برای یه پروژه ساده از یه راه پیچیده استفاده کنم... به صورت خودمونی نصف برنامه نویسی برای ما این روزا روی کلک رشتی می چرخه که اون رو هم باید به خود برنامه نویس و خلاقیتش واگذار کرد و همش نگفت که چی کار بکن و چی کار نکن چون اگه طرف بیرون شغلش برنامه نویسی بشه دیگه کسی نمی تونه بهش بگه حتما از این راه برو(مگه اینکه دلیل خاصی داشته باشه که معمولا نداره و بیشتر برای پروژه های تجاری و امنیتی خیلی مهم و بزرگ احتمالا پیش بیاد) و مهم اینه که برنامه نتیجه دلخواه و از همه مهمتر "بدون غلط زیادی" رو داشته باشه, حالا چه 100 خط و چه 100000 خط...
- در کل خواستم بگم که من شخصا به هیچ وجه دنبال اینکه از دانشگاه چیزی یاد بگیرم نیستم و بعضی بحثا فقط برام جنبه آشنایی با موضوع رو داشته تا الان!!! ضمنا این چیزها در مورد من به این صورتن و همونطور که یکی از دوستان هم گفتن بهتره هر کسی شرایط خودش رو ببینه!!!
-
17th October 2012 08:27 AM
#9
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
نوشته اصلی توسط
lordvandad
این رو زیاد گفتم که من کلا به خاطر علاقه و استعداد اومدم رشته IT و همینجوری نبوده که بریم و ببینیم چی میشه...
من الان ترم 3 هستم و تازه این ترم درس پیشرفته رو دارم و هنوز سر نمره مبانی توی ترم اول شاکی هستم که نمی افتادم و الان باعث شد که یه ترم عقب بیفتم...
بگذریم... برنامه نویسی رو به صورت موقت از دوم سوم دبیرستان با #C شروع کردم(یعنی استارتش رو زدم ولی متاسفانه به خاطر کنکور لعنتی ادامه ندادم...) و کلا خیلی از این زبون خوشم میاد و مطمئنا تا جایی که می تونم سعی می کنم که تا حدی که نیاز نیست سراغ زبون دیگه ای نرم و فقط هر جایی از هر زبون که مشکلم رو حل بکنه یاد بگیرم...(غیر از محیط وب گفتم)
وقتی اومدم دانشگاه و اولین کلاس برنامه نویسیمون می خواست شروع بشه به یه دلیل خیلی هیجان داشتم اونم این بود که خب الان به خاطر شرایط روز و نیمچه تحقیقی هم که قبلا داشتم می دونستم که c# یکی از زبونای اصلی توی دانشگاه و دنیای برنامه نویسیه و همش به خودم می گفتم که آخ چه کلاسی بشه, چون من قبلا با این محیط کار کردم تا حدودی چیزای خوبی می دونم و کلی موضوع برای اظهار نظر دارم... ولی کلاس که شروع شد استاد اومد و شروع کرد به توضیح دادن ارتباط مغز با کامپیوتر که خب همه دیگه تقریبا این موضوع رو می دونن و لازم نبود یه کلاس بره برای این قضیه!!! بعدش هم که Turbo C با اون ظاهر ترسناکش(برای بار اول) رو باز کرد و گفت این محیطیه که توش برنامه می نویسیم این ترم... اونم با کدوم زبون؟ C++ که حداقل به این شکلش دیگه کاربرد خیلی خاصی نداره و دنبالش رفتن فقط پایه رو قوی می کنه... طبیعیه که ذوق و شوقم یه دفعه ریخت... پروژه ها هم که در حد رفتن توپ از این ور به اون ور و کشیدن نقاشی و فهمیدن اینکه یه عدد اول هست یا نه و این بحث ها بود که واقعا نمی دونم چرا باید یه ترم از درسمون اونم برای سال اولی اینجوری و با چیزایی که توی زندگی روزمره مون کاربرد ندارن بگذره...
از اونطرف هم که وقتی یه پروژه ای یه راه ساده داره, باید اجبارا و به اسم یادگیری از یه راه طولانی بریم که همین انگیزه خیلی ها رو پروند و به این اهمیت داده نشد که طرف از یه راه بهتر مساله رو حل کرد و چون اونی نبود که باب میل استاد باشه و یا بهتر بگم استاد تحمل نداشته ببینه طرف از یه راه توپ استفاده کرده که خودش بلد نیست, به طرف نمره ای نداده!!!!
اول حرفم هم گفتم که ترم اول درس مبانی رو پاس نکردم و هنوزم نمی فهمم چرا و اکثر بچه ها و دور و بری ها هم همش می گفتن "تو هم افتادی؟!!!!" و کسی باورش نمی شد!!! توی اون یه ترم که دوباره مبانی داشتم و بچه های دیگه رفتن پیشرفته, بدون تلف کردن وقت واز روی لج که حقم نبود بیفتم و برای اینکه عقب نمونم خودم بدون کلاس و استاد خاصی دوباره c# رو شروع کردم به این صورت که یه برنامه رو برای خودم انتخاب می کردم و شروع می کردم به نوشتنش تا جایی که بلد بودم و اگر به مشکلی بر می خوردم خودم حلش می کردم یه جوری, و اگه حل نمی شد هم دیگه دست به دامن اینترنت و به خصوص سایت های خارجی می شدم و خیلی زود دیدم که نه واقعا خوب جلو اومدم... کلا توی حدود یک ماه(یا کمتر) به اندازه چند برابر کسی که یه ترم نشسته توی کلاس پیشرفته, راه افتادم و برنامه هایی که تا الان برای خودم نوشتم سطحشون انصافا(به خدا از خودم تعریف نمی کنم) با توجه به خودآموزی و برای کسی که یه ترم کلاس رو نگذرونده متوسط رو به بالا هستن, از طرف دیگه غیر از کد و الگوریتم نویسی به گرافیک برنامه هم خیلی توجه دارم و چه خوب چه بد دیگه ظاهرش رو خودم میشینم درست می کنم و دیگه از ظاهر پیشفرض ویندوز استفاده نمی کنم... وقتی چیزایی که تا الان خودم یاد گرفتم و مباحث دانشگاه رو میزارم کنار هم, می بینم که واقعا اگر کسی بخواد توی این زمینه به دانشگاه تکیه کنه حتی ممکنه 5% این کار رو هم یاد نگیره(نظر شخصی)... چون تا الان واقعا درسای برنامه نویسیمون با چیزی که به وضوح همهون داریم توی نرم افزارهای بزرگ دنیا می بینم متفاوت بوده و تقریبا اتلاف به حساب میاد... به خصوص که کلی درس بی ربط دیگه هم داریم که اگه نبودن کل دانشگاه تا دکترا 4 ساله تموم بود نه اینکه 4 سال با زور و یا حسین فقط برای لیسانس بگذره!!!
حالا اومدم ترم بالاتر و به خاطر اینکه دیگه رفتیم سراغ محیط ویژوال و خود زبون c# خوشحالم ولی دوباره انگیزم داره از بین میره چون ایندفعه دیگه انتظار داشتم که فقط توی محیط ویژوال باشیم و زیاد با تئوری کاری نداشته باشیم, به خصوص که دیگه الان که حرف خیلی خیلی بیشتری برای گفتم دارم... ولی متاسفانه بازم بیشتر مبحثا تئوریه و اگه کسی قبلا کار نکرده باشه واقعا متوجه نمیشه... از طرف دیگه واقعا واقعا اعصابم خورد میشه وقتی می بینم که مجبورم برای یه پروژه ساده از یه راه پیچیده استفاده کنم... به صورت خودمونی نصف برنامه نویسی برای ما این روزا روی کلک رشتی می چرخه که اون رو هم باید به خود برنامه نویس و خلاقیتش واگذار کرد و همش نگفت که چی کار بکن و چی کار نکن چون اگه طرف بیرون شغلش برنامه نویسی بشه دیگه کسی نمی تونه بهش بگه حتما از این راه برو(مگه اینکه دلیل خاصی داشته باشه که معمولا نداره و بیشتر برای پروژه های تجاری و امنیتی خیلی مهم و بزرگ احتمالا پیش بیاد) و مهم اینه که برنامه نتیجه دلخواه و از همه مهمتر "بدون غلط زیادی" رو داشته باشه, حالا چه 100 خط و چه 100000 خط...
- در کل خواستم بگم که من شخصا به هیچ وجه دنبال اینکه از دانشگاه چیزی یاد بگیرم نیستم و بعضی بحثا فقط برام جنبه آشنایی با موضوع رو داشته تا الان!!! ضمنا این چیزها در مورد من به این صورتن و همونطور که یکی از دوستان هم گفتن بهتره هر کسی شرایط خودش رو ببینه!!!
آفرین . دقیقا اکثر افراد رو ببینید همینطور بودن ( به غیر از دانشگاه های طراز اول کشور که شیوه تدریس و اساتیدش واقعا تاپ و طراز اول هستن ) و همشون خودشون رفتن و مطالب رو یاد گرفتن .
با بخش Turbo C موافقم . سوای اینکه سالهاست به گورستان کامپایلر و آی دی ای های عهد عتیق پیوسته تو اکثر کشورهای پیشرفته و هیچ کدوم از استانداردهای سی++ رعایت نشده توش ( چون اون دوران استانداردی نبوده!) بکار طرف هم نمیاد هیچ بدتر از اون باعث تلف کردن وقت با ارزش دانشجوها میشه.
حالا باز سی++ استاندارد رو به این بچه ها یاد بدن یه چیزی بدردتون میخوره ولی چه میشه گفت.
در مورد کلک رشتی و انجام برنامه نویسی از راه سخت باید بگم بعضی مواقع اساتید سعی میکنن Good Programming Practice رو بهتون نشون بدن . بله ممکنه سخت باشه یا راه آسونتری هم باشه براش اما اگه یه مطلب رو خوب یاد بگیرید به دانشتون اضافه شده و میتونید اصولی کد بزنید.
البته این حرف فقط در همین زمینه ای که گفتم منطقی هست وگرنه اگر استادی بی جهت کاری رو صرفا همینطوری ازتون میخواد و دلیلی پشتش نداره جز اینکه اینطوری خوشش میاد اونوقت منطقی نیست.
درسته که بیرون کسی نیست بشما بگه فلان کارو بکن از فلان راه برو ( اگه برای خودتون کار کنید) اما زمانی اگه برسه که نیاز باشه تکنیکی رو استفاده کنید .اون وقت اگه قبلا کسب تجربه لازم رو کرده باشید خیلی سریع پیش میرید تا اینکه بخوایید وسط یک پروژه که با تاخیرهای زمانی برای اتمام پروژه همیشه درگیرید برید و تازه کسب تجربه کنید یا بخوایید کاری رو پیش ببرید .
همیشه سعی کنید تا میتونید دنبال راحت ترین کار ممکن در درجه اول نرید اون کار سخت رو هم در نظر داشته باشید و خودتون رو به یه حدی از ورزیدگی برسونید که هر وقت اراده کردید بتونید ادامه بدید و نیازی به یادگیری اصول کار نداشته باشید
در مورد یادگیری درس هم مهندس هاشمیان که بودن مطالب خیلی خوبی میگفتن خیلی جالب بود. مهندس رحیم پور هم در قالب پروژه های مختلف چیزهای جذابی میگفتن -هرچند من هم چند پیشنهاد دادم برای جذابتر کردن کلاسهاشون برای دانشجوها ولی بخاطر مشغله زیاد ایشون تا بحال نشنیدم انجام شده باشه . مهندس خدابنده هم تو درس مهندسی اینترنتش انقدر خوب سی شارپ با بچه ها کار کرد که کسایی که بدشون می اومد چیزی بلد نبودن علاقمند شدن به این درس . طراحی وب رو هم که ایشون عالی کار کردن و خیلی از بچه هایی که نمیدونستن ویژوال استودیو خوردنی یا پویشدنی الان دارن تو بعضی شرکتا بعنوان طراح و برنامه نویس وب کار میکنن !
استاد خوب تو دانشگاه یکی از نعمتهای خداوندی جدا اگه استاد خوبی پیدا کردید خدارو شکر کنید و تا میتونید ازش استفاده کنید .
اینم بگم بعضی استادا نم پس نمی دن بلد هستن اما چیزی به دانشجوها یاد نمیدن و سعی میکنن وقت رو تلف کنن! شما حقتونه ازش بکشید . ازش بخوایید . بیخیالی طی کنید خودتون ضرر میکنید . چون استاد علاوه بر مطالب معموای تجربه اش رو هم بهتون منتقل میکنه که این ماحصل چندین سال کد زدنه که خیلی خیلی با ارزشه .
-
17th October 2012 10:29 AM
#10
USTMB Student
آيا اين پست براي شما سودمند بود؟
بله |
خیر
آفرین . دقیقا اکثر افراد رو ببینید همینطور بودن ( به غیر از دانشگاه های طراز اول کشور که شیوه تدریس و اساتیدش واقعا تاپ و طراز اول هستن ) و همشون خودشون رفتن و مطالب رو یاد گرفتن .
با بخش Turbo C موافقم . سوای اینکه سالهاست به گورستان کامپایلر و آی دی ای های عهد عتیق پیوسته تو اکثر کشورهای پیشرفته و هیچ کدوم از استانداردهای سی++ رعایت نشده توش ( چون اون دوران استانداردی نبوده!) بکار طرف هم نمیاد هیچ بدتر از اون باعث تلف کردن وقت با ارزش دانشجوها میشه.
حالا باز سی++ استاندارد رو به این بچه ها یاد بدن یه چیزی بدردتون میخوره ولی چه میشه گفت.
در مورد کلک رشتی و انجام برنامه نویسی از راه سخت باید بگم بعضی مواقع اساتید سعی میکنن Good Programming Practice رو بهتون نشون بدن . بله ممکنه سخت باشه یا راه آسونتری هم باشه براش اما اگه یه مطلب رو خوب یاد بگیرید به دانشتون اضافه شده و میتونید اصولی کد بزنید.
البته این حرف فقط در همین زمینه ای که گفتم منطقی هست وگرنه اگر استادی بی جهت کاری رو صرفا همینطوری ازتون میخواد و دلیلی پشتش نداره جز....
ممنون از توضیحات تکمیلی...
من خودم در کل یکی بزرگترین مشکلام با استادا اینه که معمولا نمیگن برای فلان کار شما از کجا شروع کن و فقط یه موضوعی رو پیش می گیرن و میرن جلو و که خب آدم گیج میشه بعدا...
مثلا من چند وقته که می خوام طراحی وب رو شروع کنم... خب یه سری اطلاعات از CSS و HTML به طور پیشفرض دارم ولی اینا رو هم که کامل کنم باز سردرگمم که بعدش اول سراغ چی برم؟ ASP? PHP? و...
از طرف دیگه استارت "شبکه" رو هم زدم...
کنار اینا دارم C# رو هم جدی دنبال می کنم و قبلا هم این رو گفتم که تا جایی که احتیاج نباشه سراغ زبون دیگه ای نمیرم مگه اینکه فلان مشکل فقط با همون زبون حل شه که خب اونوقت اون بخش رو یاد می گیرم...
حالا به خاطر قاطی شدن این سه تا چیز با هم فعلا بی خیال شدم تا دوباره تحقیق کنم و ببینم اول کدوم رو تموم کنم که توی این مورد اگه استادا کمک کنن خب خیلی بهتره تا من اینترنت رو زیر و رو کنم و یه چیزی پیدا کنم... برای هر 3تاشون هم آموزشهای توپ و معتبر(انگلیسی) دارم که اگه بخوام هر کدوم رو شروع کنم به یه جایی می رسم ولی خب از بقیه ش می مونم
(البته اینا رو به عنوان پرسش نگقتما... وگرنه باید توی بخش مربوطه ش می ذاشتم و اگه مشکلی هست معذرت می خوام!!!)
- در کل مهم اینه که خدا آخر و عاقبت همه رو به خیر کنه!!!!! چه دانشجو و استاد خوب و چه برعکسش....
کلمات کلیدی این موضوع
علاقه مندی ها (Bookmarks)
علاقه مندی ها (Bookmarks)
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن
Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 07:39 PM بر حسب GMT +4 می باشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)