مشاعره

[nobody]

تاب بنفشه رو من قبلا نوشته بودم.انقدر این پست مشاعره طولانی شد که بعضی ابیات 2-3بار تکرار شد

و پیش از آنکه دلم بی تو متهم گردد / و پشت من که نباشم دوباره خم گردد......

سعی میکنم که تکراری نباشه. ممنون از تذکرتون

در کنج قفس پشت خمی دارد شیر
گردن به کمند ستمی دارد شیر
در چشم ترش سایه ای از جنگل دور
ای وای خدایا! چه غمی دارد شیر

[Shojaee]

سعی میکنم که تکراری نباشه. ممنون از تذکرتون

در کنج قفس پشت خمی دارد شیر
گردن به کمند ستمی دارد شیر
در چشم ترش سایه ای از جنگل دور
ای وای خدایا! چه غمی دارد شیر

خواهش میکنم.


روزها فکر من این است و همه شب سخنم / که چرا غافل از احوال دل خویشتنم.....

[nobody]

خواهش میکنم.


روزها فکر من این است و همه شب سخنم / که چرا غافل از احوال دل خویشتنم.....

من ملک بودم و فردوس برین بود جایم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

[Shojaee]

من ملک بودم و فردوس برین بود جایم
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

من از تو که همیشه هزار گله دارم / نگاه کردم و دیدم ، چقدر فاصله دارم.....

[nobody]

من از تو که همیشه هزار گله دارم / نگاه کردم و دیدم ، چقدر فاصله دارم.....

من و تنهایی و تاریکی و یک شمع
خدایا !!!! نکند باد بیاید

[Shojaee]

من و تنهایی و تاریکی و یک شمع
خدایا !!!! نکند باد بیاید

دنیا به روی سینه ی من دست رد گذاشت / برهرچه آرزو به دلم بود سد گذاشت....

[nobody]

دنیا به روی سینه ی من دست رد گذاشت / برهرچه آرزو به دلم بود سد گذاشت....

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[Shojaee]

تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی/ بی هوا از چشم های خسته ام سر میزنی....

[nobody]

تو همیشه بی خبر مهمان بغضم می شوی/ بی هوا از چشم های خسته ام سر میزنی....

یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق ان شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر اه او
گفت یارب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
اتش عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست انم می زنی
خسته ام زین عشق دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو من نیستم
گفت :ای دیوانه لیلایت منم
در رگت پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یکجا باختم
کردمت اواره صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا می کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم!



شب بخیر

[Shojaee]

ما درس سحر در سر خمخانه نهادیم / محصول دعا در ره جانانه نهادیم .....