71نفر پسندیدند
-
9th September 2011 05:07 PM
#11
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
nobody
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
من آن شمعم که با سوز دل خویش
فروزان میکنم ویرانه ای را...
الف...
-
9th September 2011 05:16 PM
#12
کاربر عادی
نوشته اصلی توسط
nobody
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده ام فالی و فریادرسی می آید
د...
مثل اینکه دوستان وقت و یا سرعت نت کافی برای مشاعره را ندارن
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا؟
هر کسی هر زمان که دوست داشت میتونه با حرف الف ادامه بده
ویرایش توسط nobody : 9th September 2011 در ساعت 05:43 PM
-
9th September 2011 06:00 PM
#13
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
nobody
ببخشید که طولش دادم
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
-
9th September 2011 06:03 PM
#14
کاربر عادی
نوشته اصلی توسط
shojaee
منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن / منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
نگارا نقش دیگر باید آراست
یکی آن کلک نقش آرا به من ده
-
9th September 2011 06:17 PM
#15
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
nobody
نگارا نقش دیگر باید آراست
یکی آن کلک نقش آرا به من ده
همیشه پیشه ی من عاشقی و رندی بود / دگر بکوشم و مشغول کار خود باشم
-
9th September 2011 06:39 PM
#16
مدیر بازنشسته
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
ت بده بیاد..............
خانم ها آقایون شرکت برای عموم آزاد است
رازی است در سادگی، که همگان نمیدانند
-
9th September 2011 06:43 PM
#17
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
freshte
میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است
ت بده بیاد..............
خانم ها آقایون شرکت برای عموم آزاد است
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم / شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم...
-
9th September 2011 06:48 PM
#18
مدیر بازنشسته
مزن بر سر ناتوان دست زور..که روزی درافتی به پایش چو مور
ر................
رازی است در سادگی، که همگان نمیدانند
-
9th September 2011 06:52 PM
#19
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
freshte
مزن بر سر ناتوان دست زور..که روزی درافتی به پایش چو مور
ر................
روزگاریست که سودای بتان دین من است / غم این کار نشاط دل غمگین من است...
-
9th September 2011 07:03 PM
#20
مدیر بازنشسته
توکزمحنت دیگران بیغمی....نشاید که نامت نهند آدمی
ی .............بده
رازی است در سادگی، که همگان نمیدانند
علاقه مندی ها (Bookmarks)
علاقه مندی ها (Bookmarks)
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن
Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 05:46 AM بر حسب GMT +4 می باشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)