صفحه 2 از 2 اولیناولین 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 از مجموع 20
  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 June
    محل سکونت
    گرگان
    ارسال ها
    1,170
    تشکر
    62
    تشکر شده 1,587 بار در 809 پست
    نوشته های وبلاگ
    49

    Unhappy ایران و تایلند به روایت تصویر

    تصاویر زیر باغ گیاه شناسی شهر پاتایا در تایلند را نشان میدهد. باغی که قدمتش ۳۰ ساله است و توسط یک آمریکایی در نزدیکی این شهر بنا شده و اکنون یکی از بزرگترین کانون های جذب گردشگران خارجی در پاتایا محسوب می شود . این باغ علاوه بر ارزش های تحقیقاتی و علمی برای گیاه شناسان، ارزش های تفرجی هم دارد به طوریکه چندین ویلا در قسمت های آزاد باغ احداث شده که هر ویلا شبی ۱۸۰دلار به

    علاقمندان اجاره داده می شود



    روزانه صدها نفر از این باغ دیدن می کنند و دولت تایلند برای بازدید از این باغ به ازای هر نفر ۴۰ دلار دریافت می کند تازه شما نمی تونید از تمام قسمت های باغ دیدن کنید چون یک قسمتهایی فقط برای محققان است و گردشگران فقط در بخش های خاصی پذیرش می شوند که حساسیت اکولوژِیکی کمتری دارد.



    حالا شما حساب کنید چه درآمدی از محل تماشای این باغ عاید اقتصاد محلی و ملی این کشور می شود . بدون شک این نوع بهره مندی از باغ های باغ های گیاه شناسی هوشمندانه ترین و عاقلانه ترین روش برای حفظ و پایداری این مکانها است که قبل از هر چیز نشان دهنده تدبیر و خرد دست اندرکاران و برنامه ریزان دولتی و مسئولان شهر پاتایا است.



    گردشگران برای تماشای باغ گیاه شناسی باید سوار این خودروها می شدند



    اما در ایران! این تصاویر تاسف آور از یک باغ گیاه شناسی است ! این تصاویر، همه شعور و آگاهی ما را از درک مفهوم باغ گیاه شناسی در کشورمان نشان می دهد . اینجا باغ گیاه شناسی نوشهر است! باغی که نخستین باغ گیاه شناسی ایران محسوب می شود و سال ۱۳۳۵ با تلاش و هوشمندی عده ای از دلسوزان منابع طبیعی کشور همچون مرحوم ثابتی بنا نهاده شد و امروز بعد از 54 سال هنوز چنین باغی توسط هیچ احدی در هیچ نقطه ای از ایران بنا نشده است ! اما همین باغ ارزشمند را که تاکنون بیش از ۱۰ گونه گیاهی جدید به دنیا معرفی کرده، در نهایت تنگ نظری ، بی خردی و ناآگاهی صبح دیروز این چنین ویرانش کردند .



    چرا باغ گیاه شناسی نوشهر تخریب شد ؟ برای احداث جاده کمربندی نوشهر و طرح توسعه بندر نوشهر

    به دستور چه کسی؟ جناب فرماندار نوشهر

    توسط چه کسی ؟ توسط ۲۰۰ نفر از ماموران مسلح گارد بندر نوشهر که پوشش حفاظتی برای کارگران و صاحبان لودرها و بلدوزرها ایجاد کرده بودند.

    وزیر جهاد کشاورزی چه کرد ؟ هیچی! ایشان سکوت برای حفظ کرسی وزارت را بر نجات منابع ملی و حفظ یک باغ تحقیقاتی ارجح دانستند. گور بابای باغ !

    نیروی انتظامی چه کرد ؟ تماشای تخریب !!! چون گفتند حکمی از دستگاه قضایی نداریم!

    اعضای هیئت علمی باغ چه کردند ؟ داد و قال راه انداختند و جلوی لودرها آمدند اما کتک خوردند و بدترین ناسزاها را شنیدند تا یادشان باشد دربرابر راهسازی فقط منطق زور است که حکمرانی می کند نه علم و تحقیق و درخت و ...

    دستگاه قضایی چطور؟ وقتی طی دو نوبت صبح و عصر باغ را از شمال و جنوب مورد هجوم قرار دارند و بین ۸ تا ۱۰ هکتار را تخریب کردند، دستور توقف عملیات را صادر فرمودند.

    نمایندگان استان در مجلس شورای اسلامی چه کردند به ویژه نماینده های نوشهر و چالوس؟ ایشان اساسا کارهای مهمتری دارند که دیگر جایی برای رسیدگی به امور تخریب جنگل و باغ گیاه شناسی و ... نمی ماند .

    عاقبت باغ چی میشه؟ هیچی وزیر جهاد کشاورزی چند روز دیگر به مبارکی و میمنت، صورت ماه وزیر راه وترابری را می بوسه و باغ گیاه شناسی را دو دستی تقدیم حضور جناب بهبهانی و پیمانکاران قانون ستیزش می کنه!

    می بینید اوضاع ویران طبیعت و علوم طبیعی در ایران را ؟

    وقتی در این کشور توان نگهداری یک باغ گیاه شناسی ۳۵ هکتاری را نداریم دیگر چه کاری می توانیم انجام دهیم؟

    مهم نیست طول و عرض وزارت جهاد کشاورزی در بلوار کشاورز تهران چقدر است! مهم این است که از صدر تا ذیل این وزارتخانه ویران است ، اینقدر ویران که مدیرانش توان نگهداری و توان حفظ یک باغ گیاه شناسی ۳۵ هکتاری در این کشور را هم ندارند. حالا دیگر خودکفایی گندم و سیب زمینی و جو و حفظ جنگل ها و مراتع پیشکش جناب وزیر و معاونانش!

    امروز من به عنوان یک شهروند ایرانی حق دارم تا از همه آنها که دیروز دستور تخریب صادر کردند و یا با سکوت مرگ آورشان ، به تخریب باغ گیاه شناسی نوشهر دامن زدند بپرسم : مگر باغ گیاه شناسی نوشهر، ارثیه پدری و ملک شخصی شما بود که چنین ویرانش کردید ؟ چرا ؟ با کدام توجیه عقلایی و منطقی ؟ با کدام منطق اقتصادی و زیست محیطی و علمی ؟

    آیا آیه نازل شده بود که حتما جاده باید از دل باغ گیاه شناسی عبور داده شود ؟ مگر نه اینکه تمامی اراضی ساحلی نوشهر در اختیار نهادهای ریز و درشت خودتان است ، چرا جاده را از قلب این نهادهای خودمانی تان عبور ندادید ؟

    وقتی در این کشور اراده ای برای نگهداری یک باغ علمی تحقیقاتی وجود ندارد ، دیگر نمی توان انتظار داشت که اراده ای برای نگهداری پارک های ملی و جنگلهایمان از سوی مسئولان امر وجود داشته باشد .

    و اینچنین است که تایلند با همه چیزهایی که ندارد می شود تایلند که گوی سبقت را از گردشگری از کشورهایی چون ترکیه می رباید ولی ایران با همه اندوخته های طبیعی و فرهنگی اش می شود ایران ویران که حتی ساکنانش هم رغبتی برای دیدن میراث طبیعی و فرهنگی اش ندارند . چون وقتی پای در جنگل و تالاب و کوهستان و پای در تخت جمشید و چغازنبیل و ... می گذاری فقط آثار سوءمدیریت و ندانم کاری هایی را می بینی که دلت را به درد می اورد پس چه بهتر که ارز از مملکت خارج شود و جایی خرج شود که برای یک شاخه درختش احترام قائل هستند نه ایران که نه آرامگاه کوروش اش حرمت دارد و نه جنگل باستانی هیرکانی اش و نه پارک ملی و باغ گیاه شناسی اش .

    آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 June
    محل سکونت
    گرگان
    ارسال ها
    1,170
    تشکر
    62
    تشکر شده 1,587 بار در 809 پست
    نوشته های وبلاگ
    49
    سخنان بسیار مهم احمدی نژاد

    چند جمله از سخنان بسیار شفاف و زیبای ریس جمهور فرهنگی و استاد دانشگاهی عزیز مان داشته باشیم:
    این جملات را به مناسبت سخن اخیر رییس حمهور در مورد داستان هد هد و سلیمان میاورم
    احمدی‌نژاد در سخنرانی خود در مراسم تقدیر از برگزیدگان ویژه پنجمین جشنواره بین‌المللی رسانه‌های دیجیتال راجع به رسانه و ارزش علم و اندیشه، صحبت کرد و سپس داستان سلیمان و تخت بلقیس را به عنوان مثال ذکر کرد. و گفت:در قرآن داریم که سلیمان دید یه پرنده‌ای نیست که اگه اشتباه نکنم هدهد بود (!!) خلاصه گفت که این پرنده کجاست؟
    اگه بیاد و دلیل قانع‌کننده‌ای نداشته باشه ترتیبشو می‌دم!

    :1-احمدی‏نژاد در مراسم سالروز خبرنگار گفته بود: در مواردی هم که حتی اسمی از کسی برده نشده است قاضی می‌گوید این مطلب به فلان شخص می‌خورد، در حالی که وقتی مطلبی نوشته می‌شود و نقد می‌شود
    اگر به کسی هم خورد، خورد. باید بخورد تا دردش بیاید.

    2-سال گذشته نیز برای آنکه پیشرفت‎های علمی ایران را بنمایاند، گفت:
    «یادتان هست که قدیم‏ها می‏گفتند فلان کشور موشک می‎سازد، ایران آفتابه ‎سازه»

    .3-در ابان ماه 86، در سفر به خراسان جنوبی گفت:
    «منتقدان دولت از بزغاله هم کم فهم‎ترند».

    4-در همایش ایرانیان خارج از کشور، خطاب به اوباما و سردمداران غرب گفت:
    «آب را بریزید همان جایی که می‎سوزد».

    5-در تشریح غضبش به بدخواهان ملت ایران در آذرماه 87 گفته بود:
    «اگر بدخواهان به حقوق ملت ایران تجاوز کنند، این ملت با چاقوی زنجان دست و پای آنها را قطع می کند.»

    6-درواکنش به صدور سومین قطعنامه علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل در خوزستان گفت:
    «آنقدر قطعنامه صادر کنید نا قطعنامه‏دانتان پاره شود».

    7-از آمریکا به عنوان یک «
    چهارپای در گل گیر کرده در باتلاق منطقه»
    ریگان و وزیر خارجه آمریکا جزء بی‎شعورهای عالمند.

    8-در دفاع از عملکرد وزیر پیشین بهداشت و اعلام محبتش به او گفت:
    «آقای لنکرانی مثل هلو می‎ماند»

    9- وبالاخره جمله مشهور ایشان:در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور علی‎رغم توصیه غلامعلی حدادعادل به اینکه از ضرب‎المثل «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» استفاده کند از گفتار عامیانه
    «آن ممه را لولو برد»
    ! استفاده کرد

    ویرایش توسط NIIT : 21st October 2011 در ساعت 01:02 AM
    آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...

  3. #13
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 June
    محل سکونت
    گرگان
    ارسال ها
    1,170
    تشکر
    62
    تشکر شده 1,587 بار در 809 پست
    نوشته های وبلاگ
    49
    درآمد 30 میلیارد دلاری عربستان از حج/ سهم ایران 5 میلیارد دلار


    براساس آمارهای بانک جهانی، عربستان سعودی سالیانه 30 میلیارد دلار از موسم حج درآمد کسب می‌کند.

    کشور عربستان سعودی با بیش از 21 میلیون جمعیت که براساس برآورد صندوق بین المللی پول امسال بیش از 320 میلیارد دلار درآمد نفتی خواهد شد، سالانه از برگزاری موسم حج بیش از 30 میلیارد دلار درآمد کسب می‌کند.

    عربستان که هم اکنون به طور متوسط روزانه 9.5 میلیون بشکه نفت خام تولید و از این میزان حدود 6.2 میلیون بشکه آن را صادر می‌کند، سالیانه پذیرانی 22 میلیون زائر از کشورهای مختلف اسلامی است که از این تعداد، بیش از 2 میلیون زائر مربوط به حج تمتع است.

    برآوردها نشان می‌دهد که سالانه ایرانیان در موسم حج به طور متوسط بیش از 5 میلیارد دلار در عربستان سعودی هزینه می‌کنند.


    ,welcome to BAZIRAN group . چو ايران نباشد تن من مباد......ايران سبز و آبادم ارزوووووووووست.

    ویرایش توسط Shojaee : 23rd October 2011 در ساعت 03:40 PM
    آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...

  4. #14
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 June
    محل سکونت
    گرگان
    ارسال ها
    1,170
    تشکر
    62
    تشکر شده 1,587 بار در 809 پست
    نوشته های وبلاگ
    49
    به احترام اين ايميل مي شود چندين روز سكوت كرد



    1348............1388

    1348

    بامداد سرد بهمن ماه بدنيا مي آيم.. پنج خواهر و يك برادر 14 ساله، در خانه منتظر و به گوش مانده اند و تا خبر تولدم را مي شنوند، هلهله مي كنند. برادرم قلك كوچكش را مي شكند و همان شبانه پولهايش را بر مي دارد و به امامزاده «معطوك» خرمشهر مي برد و نذرش را در ضريح مي اندازد. خدا به او يك «برادر» داده.







    در آن روزها «برادري» هنوز قيمت داشت!




    1357

    انقلاب است. كوچه ها را مي دَوَم. وقتي به خانه مي رسم، كسي نيست. همه رفته اند خانه «خديجه خانم» پاي تلويزيون نشسته اند:«هيس! بيا امام رو ببين! امام اومد!» زنها و بچه ها، يكي يكي «صورت امام» را بر صفحه تلويزيون مي بوسند. مادرم كه زن سّيده و معتقدي است، دستي بر صفحه تلويزيون مي كشد و «قل هوالله» مي خواند و مرا فرا مي خواند. جلو مي روم. دستش را مسح مي كشد روي صورتم.





    در آن روزها «ايمان» هنوزقيمتداشت!



    1363

    بحبوحه جنگ است. مادرم چادر به سر از دور مي آيد. نگاهش نااميد اما مهربان است. كتابهايم را به او ميدهم تا پولش را از دستش بگيرم و بروم براي ناهار، نان بخرم. اما مي بينم آن كاغذ، پول نيست! «كوپن» است. كوپن روغن يا قند يا برنج. دارد مي رود آن را به «محمودآقاي بقال» بفروشد و با پولش، نان و پنير بخرد! پدرم از يك وانت پياده مي شود، زيرلب به راننده غُر ميزند كه كرايه اضافه گرفته. راننده كرايه اش را به پدرم پس مي دهد و هر دو مي خندند.





    «همدلي» هنوزقيمت داشت.

    پدر 40 تومان به مادر مي دهد. مادرم مي گويد: «با اين كه نمي شود چيزي خريد!» پدرم مي گويد:«توكل برخدا! فردا هم خدا كريمه!»




    در آن روزها «اميد» هنوز قيمت داشت.



    1365

    بمباران هاي دشمن بعثي به شيراز هم رسيده.. پدرم سالهاست «عزادار» شهر دوست داشتني مان «خرمشهر» است. اينجا و آنجا مردم مي گويند بايد كاري براي وطن بكنيم.



    آن روزها «وطن» هنوز قيمت داشت!

    يك شب تابستاني سر شام مي گويم:«من با حسن ميخواهم بريم جبهه!» زبان مادرم بند مي آيد! «حسن» همكلاسي ام به «شوخي و جدي» به من مي گويد تصميم گرفته «شهيد» شود تا خانواده فقيرش «بيمه» شوند!جايي شنيده ام:«نگوييد انقلاب براي من چه كرده؟ بگوييد من براي انقلاب چه كرده ام؟» فكر مي كنم. اما معنايش را نمي فهمم. من هم مي خواهم همراه حسن به جبهه بروم تا وقتي كسي پرسيد:«تو براي انقلاب چه كاري كرده اي؟» جوابي داشته باشم! چون هنوز انقلاب براي خانواده فقير ما كاري نكرده و نمي تواني اين سئوال را بپرسي؛ مگر آنكه به سئوال دومي، جواب داده باشي!

    از طرفي به قول «حسن» در آن شرايط سخت، «يك نان خور» هم كمتر، بهتر! «حسن» را بعد از «شبيخون انبردستي» ستون پنجم در جزيره مجنون هرگز نمي بينم! مفقودالاثر شده و جز پلاكش چيزي از او باقي نمانده است! در برگشت، حجله اش را سر خيابان شان مي بينم. مي شنوم خانواده اش، پول اهدايي «بنياد شهيد» را قبول نكرده و گفته اند:«حسن جانش را براي اسلام و وطنمان داده، نه براي پول هنوز هم وقتي فاتحه مي خوانم، ياد«حسن» هستم و به ياد «مرام» خانواده فقيرش.

    آن روزها «مرام» هنوز قيمت داشت.



    1368

    يك سال بعد از جنگ، «كار» كم است. اما هنوز «اميد» هست. پول نيست، اما هنوز «توكل» هست. «خوشبختي» نيست، ولي هنوز «خنده» در خانه ها هست. «پدر» چندماهي است «رفته» و بين ما نيست، ولي «وطن» همچنان هست.ما هرچه توانستيم براي انقلاب كرده ايم، ولي انقلاب هنوز كاري از دستش برنيامده! خانواده هنوز در فقر است.آن روزها هنوز «فقر» زينت مؤمنان است و مسابقه ثروت اندوزي شروع نشده!

    پدرم در خاك سوخته خرمشهر «جان» داده و من از اينكه جنازه اش را از شهرش انتقال داديم و در شيراز دفن كرديم، هنوز احساس گناه مي كنم. مي گويم خرمشهري كه ما رفتيم و ديديم، نه گورستان داشت.نه غسالخانه داشت و نه حتي «قبركن»! چاره اي نداشتيم مادرم مي گويد اينجا هم جزو خاك وطنشه. «خاك پاك» ايرانه. فرقي نداره!

    آن روزها هنوز «خاك» قيمت داشت.

    در خرمشهر، آن قدر «بيكاري» هست كه راننده ماشيني كه كنُترات مي كند تا ما و جنازه پدر را به شيراز ببرد، تا خود شيراز سرخوش است كه مسافري گير آورده و با صداي كم،ترانه هاي «آغاسي» را زمزمه مي كند! بعد به خود مي آيد و آهي مي كشد و زيرلب فاتحه اي مي خواند. دست آخر «نصف» پولش را بابت شرمندگي يا همدردي نمي گيرد.

    آن روزها هنوز «معرفت و همدردي» قيمت داشت!



    1371

    مي آيم تهران.روزنامه «سلام» و خبرنگاري مي كنم و در اتاقي در طبقه آخرش، شبها مي خوابم و روزها مي نويسم. اما كم خوابي هميشگي را دارم. هنوز هم مي نويسم و هنوز هم كم مي خوابم. با خودم مي گويم بايد كاري بكنيم. هنوز مي دانم بايد كاري براي «ايران» بكنيم.تا روزي كه ايران براي ما «كاري» بكند! با اين حال؛

    ايران» هنوز قيمت داشت.

    «تكه ناني» داشتيم. «خرده هوشي»، ايماني، ديني،... و صداي اذان مرحوم مؤذن زاده، هميشه به يادمان مي انداخت كه هرچه نباشد، آن بالاها يك «خدايي»هست! خدايي كه خيلي كارها برايمان كرده، بي آنكه پرسيده باشد:«تو براي خداي خود چه كرده اي؟»



    ... واكنون؛ خردادماه 1388

    مي نويسم: در دوره انقلاب و جنگ و بعد از آن، از بمباران و گرسنگي وسختي ها عبور كرديم و با «زردي فقر» ساختيم و زنده مانديم. «اميد»داشتيم. مي دانستيم روزي ايران «ساخته» خواهد شد. حالا گويا سالهاست مُرده ايم و ديگر زندگي نمي كنيم. فقط زنده ايم. يكي آمده و زده به سيم آخر و مي گويد همه آنها كه در اين سالها معتمدان ما و رهبران كشور بودند، مشتي «دزد» بوده اند. رهبران كشور مي گفتند «مسئولان» دارند ما را به سمت «ارزشها» مي برند! و كشور را به «بهشت» تبديل خواهند كرد! اما حالا يكي آمده و مي گويد از همه اين سي سال، 27 سالش را ما توسط «منتخبين مردم» و «معتمدين امام و رهبري»، «چاپيده» شده ايم! «چپاول» شده ايم! او مسئولان قبل از خود را به «فساد و دزدي» متهّم مي كند و ما را براي «حماقت» انتخاب مشتي دزد و فاسد! سرزنش مي كند و رأي مي خواهد! در مناظره تلويزيوني، روبروي نخست وزير سالهاي جنگ مي نشيند و با تهديد مي پرسد:«بگم؟ بگم؟» و عكس همسر او را نشان مي دهد تا «پرده از تخلف تحصيلي!» او بردارد! ولي فراموش كرده تا همين چندماه قبل يك «دكتر جعلي» را وزير كشور كرده بود و تا آخر از او حمايت كرد تا همين انتخابات را آن دكتر فريبكار برگزار كند! او به جز همين «اتهامات كلي» و افشاي مافياهاي خيالي، چيزي ندارد كه بگويد.اما ما را «بهت زده» مي كند!

    به آن 27 سال و ادعاي دزدي هاي ميلياردي و صحت و سقم اين افتراها كاري نداريم. اما به چيزهايي فكر مي كنم كه اكنون سالهاست مُرده اند. در همين چهارسال، ما چند فقره «تلفات ارزشي» داده باشيم كافي است؟ مايي كه در آغوش بمباران و گرسنگي و فقر، «زندگي» مي كرديم. در كنار «نفرت از دشمن» به وطن و خانواده و خدا عشق داشتيم وعاشقي مي كرديم. در اوجمشكلات، «گذشت» را مي شناختيم و فداكاري مي كرديم. در بحبوحه بي ناني، ما دين داشتيم. مسجد و زيارتگاه وامامزاده مي رفتيم. نذر مي كرديم. اخلاق داشتيم.. برادري داشتيم.. مرام داشتيم. در تمام آن 27 سال ما «دل» داشتيم.. در دل مان، عشق به «ايران» داشتيم.و در ايران مان، يك دنيا اخلاق و «ايمان» داشتيم! و حالا يكي آمده و در پايان چهارسال دولتش، سكوتش را شكسته تا به زعم خودش دوباره افشاگري كند! چون «ترس از شكست» در انتخابات را به طور جدي تري لمس كرده است! حالا او، بعد از چهارسال،دوباره با جذابيت هاي «افشاگري» آمده و به ما خبر مي دهد كه ما ملتي «دزد زده ايم».«چپاول شده ايم». اما نمي گويد بزرگترين چيزهاي ما را در دوره «خود او» دزديده اند! نمي گويد در دوران خود او، «اعتماد» ما را دزديدند. «ايمان» ما را ربودند. «اخلاق» ما را چاپيدند.. «برادري» را در دل برادرانمان كشتند. «وطن پرستي» را به سُخره گرفتند! غرورملي ما را پايمال كردند! ايثار را در دل ما كشتند! و عاشقي را، غارت كردند! دين و دنيا و آخرتمان را كه از روز ازل «قيّم» بودند! بعد از اينهمه «تلفات» كه داده ايم، با خود مي انديشم:«ما را به سخت جاني خود، اين گمان نبود....


    ویرایش توسط NIIT : 7th November 2011 در ساعت 01:26 AM
    آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...

  5. #15
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    IRAN :D
    ارسال ها
    738
    تشکر
    1,825
    تشکر شده 1,056 بار در 493 پست
    نوشته های وبلاگ
    15
    و آنانکه بیت المال و پول بانکها را بردند و انفاق نکردند، بزودی آنان را در کانادا جای خواهیم داد و تو چه میدانی که کانادا کجاست؟
    در آنجا رودهای بسیاری زیر درختانش جاریست و حوریان با نوشیدنیهای گوارا منتظر مختلسینند ،
    آری این پاداش کسانی است که اختلاس میکنند و جیم میشوند.



    رازی است در سادگی، که همگان نمی‌دانند

  6. #16
    Moderator
    تاریخ عضویت
    2011 November
    محل سکونت
    قائمشهر
    ارسال ها
    119
    تشکر
    210
    تشکر شده 359 بار در 122 پست
    نوشته های وبلاگ
    2

    تردد بوگاتی ویرون در تهران

    شتاب این خودرو نیز در حدی است كه تنها با شتاب هواپیما قابل مقایسه است و انسان را به یاد ماشین فیلم های مرد خفاشی (بتمن) می اندازد. اگر فردی خودرو را از بالای یك ساختمان صد طبقه به پایین پرت كند نیز نمی تواند به شتاب این خودرو برسد ولی شاید اگر بالی از جنس تیتانیوم به عقب این ماشین وصل و آن را از ارتفاع به پایین پرتاب كنند، بتواند پرواز كند!
    اخیرا خیابانهای شمال شهر تهران شاهد تردد خودرو یكی از آقازاده ها با ارزش شش میلیارد تومان بوده است.

    به گزارش خبرنگار «آینده»، خودروی مذكور كه «بوگاتی ویرون» می باشد، گرانقیمت ترین خودروی جهان بوده و ارزشی بیش از 2 میلیون دلار دارد.


    عکس تزئینی است

    این خودرو كه با موتور ۱۶ سیلندر W شكل و حجم موتور ۸ لیتری توربوشارژدار، ۱۰۰۱ اسب بخار قدرت دارد، برای ۲ سال ركورد سرعت را ۴۰۸ كیلومتر نگه داشت و به دلیل تعداد سیلندر و سرعت بالایش، ورود آن به ایران ممنوع می باشد.

    سرعت خودروی مذكور كه بیش از سرعت بالگردهای موجود در ایران می باشد، به حدی است كه هیچ دوربین كنترل ترافیكی در كشور قادر به ثبت آن نیست.

    شتاب این خودرو نیز در حدی است كه تنها با شتاب هواپیما قابل مقایسه است و انسان را به یاد ماشین فیلم های مرد خفاشی (بتمن) می اندازد. اگر فردی خودرو را از بالای یك ساختمان صد طبقه به پایین پرت كند نیز نمی تواند به شتاب این خودرو برسد ولی شاید اگر بالی از جنس تیتانیوم به عقب این ماشین وصل و آن را از ارتفاع به پایین پرتاب كنند، بتواند پرواز كند!

    با توجه به آن كه قیمت خودروی مذكور با احتساب قیمت دلار حدود دو میلیارد و ششصد میلیون تومان است و 90 درصد عوارض آن نیز حدود دو میلیارد و سیصد میلیون تومان می شود، قیمت تمام شده این خودرو در ایران بیش از 5 میلیارد تومان می باشد.

    همچنین با توجه به صدور پلاك این خودرو كه صدور قانونی آن، تقریبا غیرممكن است، هزینه صدور پلاك و مجوز ورود خودرو به كشور، با توجه به ممنوعیت قانونی استفاده از آن در ایران، از سوی مالك خودرو بیش از یك میلیارد تومان عنوان شده است.

    البته ظاهرا خود این آقازاده محترم مدعی است تنها چهار و نیم میلیارد تومان برای ماشین شخصیش هزینه كرده، اما قیمت امروز این خودرو در تهران با توجه به قیمت دلار بالغ بر 6 میلیارد تومان می باشد.

    از سوی دیگر فارس نوشت:
    در خبرها آمده بود خودروی «بوگاتی ویرون» از گرانقیمت‌ترین خودروهای جهان با ارزشی حدود 6میلیارد تومان اخیرا با رانندگی یکی از آقازاده‌ها در حالی در تهران مشاهده شده که پلاک 66 د 666 ایران 66 بر روی آن نصب بوده است.
    رئیس مرکز شماره‌گذاری پلیس راهور (راهنمایی و رانندگی) با اشاره به اینکه پلاک‌های رند از سامانه شماره‌گذاری خارج شده‌اند گفت: برای خودروی بوگاتی پلاک 66 د 666 ایران 66 ثبت نشده است.

    سرهنگ رستمی در گفت‌وگو با خبرنگار انتظامی فارس بیان داشت: به نظر می‌رسد خودروی "بوگاتی" تخلف کرده و پلاک آن جعلی است.

    وی ادامه داد: پلیس پیگیری‌های لازم را انجام خواهد داد و تا فردا پاسخ مناسبی برای افکار عمومی ارائه خواهد داد.

    در خبرها آمده بود خودروی «بوگاتی ویرون» از گرانقیمت‌ترین خودروهای جهان با ارزشی حدود 6میلیارد تومان اخیرا با رانندگی یکی از آقازاده‌ها در حالی در تهران مشاهده شده که پلاک 66 د 666 ایران 66 بر روی آن نصب بوده است.



  7. #17
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 June
    محل سکونت
    گرگان
    ارسال ها
    1,170
    تشکر
    62
    تشکر شده 1,587 بار در 809 پست
    نوشته های وبلاگ
    49
    حالا مثلا بطور فرض هم تردد کرده باشه......قصد جسارت ندارم و از رک گفتنم ناراحت نشین ولی .................دارندگی و برازندگی، به من وشمام این موضوعات فکر نکنم ربطی داشته باشه.............به قول گفتنیها => صلاح مملکت خویش خوسروان دانند
    در پناه خدا

    آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...

  8. #18
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 July
    محل سکونت
    بابل
    ارسال ها
    93
    تشکر
    306
    تشکر شده 272 بار در 102 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    معضرت می خوام، نمی خوام به موضوع بی خود دامن بزنم. ولی چندتا نکته رو باید گفت:
    1. این خبر مال کم کم 1 ماه پیشه! و تمام رسانه ها هم این رو اعلام کردن (البته یه سری تکذیب کردن و یه سری هم تایید!)

    2. فکر می کنم در قوانین انجمن هم ذکر شده باشه که باید از کپی مستقیم حتی با ذکر منبع هم (مگر در موارد واقعا مهم) پرهیز کرد تا انجمن به هدف اصلیش برسه.

    3. حرف niit


  9. #19
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    IRAN :D
    ارسال ها
    738
    تشکر
    1,825
    تشکر شده 1,056 بار در 493 پست
    نوشته های وبلاگ
    15
    fge991t2movpk896skaq.jpg

    اشتباه خنده دار روزنامه جام جماشتباه خنده دار روزنامه جام جم...!!! عكس زیر در روز بیست و سوم فروردین در ویژه نامه دانش و پزشكی روزنامه جام جم چاپ شد... عكس، آلبرت اینشتین را در حال نوشتن مطلبی روی تخته سیاه نشان می دهد كه از این جهت كاملا با موضوع مطلب كه درباره نظریه های این دانشمند بزرگ است تناسب دارد.... حال به نوشته روی تخته سیاه توجه فرمایید...روی تخته به زبان شیرین فینگلیشی نوشته شده است:‌
    « عجب غلطی كردم این اتمو راه انداختما!!...بابا محمود جون بی خیال شو جون من!!!»


    رازی است در سادگی، که همگان نمی‌دانند

  10. #20
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 July
    محل سکونت
    قائمشهر
    ارسال ها
    410
    تشکر
    646
    تشکر شده 881 بار در 386 پست
    نوشته های وبلاگ
    6


    برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد...






 

 
صفحه 2 از 2 اولیناولین 12

کاربران برچسب خورده در این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  


Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 08:50 PM بر حسب GMT +4 می باشد.