نمایش نتایج: از شماره 11 تا 11 از مجموع 11

Threaded View

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 July
    محل سکونت
    قائمشهر
    ارسال ها
    410
    تشکر
    646
    تشکر شده 881 بار در 386 پست
    نوشته های وبلاگ
    6

    فرق دوست داشتن با عشق از عرش تا فرش است...مگه نه؟

    دوست داشتن از عشق برتر است.

    عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی
    اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال.

    عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است
    و دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هر کجا که یک روح ارتفاع دارد ،دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می گیرد.

    عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست وگذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد
    اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست.

    عشق طوفانی و متلاطم است و بوقلمون صفت است
    اما دوست داشتن آرام و استوار و پر وقارو سرشار از نجابت.

    عشق جوشش یک جانبه است ، به معشوق نمی اندیشد که کیست؟ یک خود جوشی ذاتی است و ازین رو هم اشتباه می کند و در انتخاب به سختی می لرزد و یاهمواره یک جانبه می ماند و گاه میان دو بیگانه ی نا همانند، عشقی جرقه می زند و چون در تاریکی است یکدیگر را نمی بینند ، پس از انفجار ، این صاعقه است که در پرتوروشنایی آن ، چهره یکدیگر را می بینند و در اینجاست که گاه ، پس از جرقه زدن عشق ،عاشق و معشوق در چهره هم می نگرند و احساس می کنند که هم را نمی شناسند و بیگانگی ونا آشنایی پس از عشق که درد کوچکی نیست ، فراوان است.

    عشق ، جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن" و "اندیشیدن " نیست
    اما دوست داشتن در اوج معراجش ، از سر حد عقل فراتر می رود و فهمیدن و اندیشیدن را نیز از زمین بر می کندو با خود به قبله ی بلند اشراق می برد.

    عشق در دریا قرق شدن است و
    دوست داشتن در دریا شنا کردن.

    عشق همواره با شک آلوده است و
    دوست داشتن سرا پایقین است و شک ناپذیر.

    در عشق رقیب منفور است و
    در دوست داشتن است که "هواداران کویش را چون جان خویشتن دارند." که حسد شاخه ی عشق است چه ، عشق معشوق راطعمه خویش می بیند و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید و اگر ربود ، باهر دو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور می گردد و
    دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است ، یک ابدیت بی رموز است ، از جنس آن در عالم نیست.

    عشق اسارت در دام غریزه است و
    دوست داشتن آزادی از جبر مزاج.

    عشق مامور تن است و
    دوست داشتن پیغمبر روح.

    عشق لذت جستن است و
    دوست داشتن پناه جستن.

    عشق رو به جانب خود دارد، خود خواه است و خود پا و حسود و معشوق رابرای خویش می پرستد و می ستاید
    اما دوست داستن رو به جانب دوست دارد و دوست خواهاست و دوست پا و خود را برای دوست می خواهد و او را برای او دوست دارد و خود درمیانه نیست.
    عشق می گوید : آه که خوشبختی تو بعد از من ، چه بد بختی بزرگی برای من است!
    دوست داشتن می گوید : خوشبختی تو خوشبختی من است ، خواه اگر با تو باشم و خواه نباشم..........


    موضوعات مشابه:
    ویرایش توسط F.Farzanegan : 15th September 2011 در ساعت 08:25 PM
    برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد...






 

 

کاربران برچسب خورده در این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  


Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 04:56 PM بر حسب GMT +4 می باشد.