صفحه 5 از 7 اولیناولین 1234567 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 50 از مجموع 61

موضوع: انتخاب من

Hybrid View

  1. #1
    بنیانگذار
    تاریخ عضویت
    2010 January
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    سن
    37
    ارسال ها
    1,308
    تشکر
    2,923
    تشکر شده 2,205 بار در 886 پست
    نوشته های وبلاگ
    37
    بچه ها اسپم نکنید این دمه اخری ما یبار طی این 3 سال اخیر یه بحث جدی داشتیم ! 5 روز دیگه بیشتر نیستیما! دیگه میریم و معلوم نیست چی میشه یکم مراعات کنید ایشون هم مشکلشون حل شه (البته اگه خودشون فکر میکنن واقعا نیاز به کمک دارن و براشون مهمه وگرنه من که شخصا دلیلی برای گذارن وقت اینجا نمیبینم)
    سرکار خانوم Jellifish خواهر من شما باید زودتر اخرین اتفاقی که براتون افتاده رو میگفتید بعد نیازی به موشکافی بیشتر نبود - بصورت کلی میگفتید مثلا بر اساس فلان مورد بهمان مورد و اتفاقها من به فلان جا رسیدم و نهایتا به بهمان جا ختم شد و الان احساس میکنم به راهنمایی و مشورت نیاز دارم
    اون وقت ما راهنمایی کلی میکردیم در حد تجربه و فهم خودمون . خوبی این عمل این بود که نیاز به بیان خیلی از بعضا مسائل و مکالمات و اتفاقات دقیق بین شما و طرف مقابلتون نبود و شما راحت میتونستید مشورت بگیرید .
    البته الان هم میتونید همین کارو بکنید بستگی به خودتون داره .
    در ضمن @Mahshid یک صحبتی کردن که بنظرم بیشتر بهش دقت کنید خیلی خوبه . (اگه اون پست رو برگردونید بنظرم بودنش خیلی بهتر از نبودنشه )

    توکل بخدا
    http://DeepLearning.ir
    اولین و تنها مرجع یادگیری عمیق ایران


    هرکس از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من




  2. #2
    کاربر فعـال
    تاریخ عضویت
    2013 March
    ارسال ها
    101
    تشکر
    154
    تشکر شده 124 بار در 75 پست
    سلام . مطالبی رو که تا حالا گفته شده چند بار خوندم . هم نوشته ها رو و هم نظرات دوستان . نسبت به شروع و ادامه و... . در کل همه ما رو روابط درست اتفاق نظر داریم . از اونجایی که این روابط با توجه به شخصیت افراد . و شرایط و ... متفاوت خواهد بود والان این منم که مشکل دارم باز یکم دیگه توضیح میدم . اول ماجرا رو گرفتین . از اونجایی که من یک شناخت نسبی از ایشون پیدا کرده بودم ( یعنی : دوستان . (( اونهایی که مثل بعضی از شما عزیزان هم تو جایی مثل اینجا از حال هم خبر دارن وهم در محیطی مثل دانشگاه همدیگر رو میبینن )) . خانواده . همکاران (( و همچنین دیدن و درک رفتار ایشون در محیط کاری )) یعنی تجربه خودم یک اعتماد نسبی . یکم . پیدا کرده بودم تصمیم به معرفیه خودم در زمانی مناسب گرفتم . ( یعنی اخرین هفته سال 91 ) . البته همون اوایل اشناییمون ایشون خودشون شمارشون رو به خاطر یک مسئله کاریه مهم بهم داده بودن و احتیاجی نشد و شماره بمدت چند ماه دستم بود . بدون هیچ تماسی . بعد از ایمیلهام از من شماره خاستن و من شماره خودشون رو ایمیل کردم . . به این خاطر که متوجه باشن من امانتدار خوبی هستم و کاملا جدی . نه قصد خوشمزه گی و نه ناراحتیه ایشون رو دارم و واقعا بخاطر شخصیت خوبشون علاقه مندم . بعدا فهمیدم بخاطر موقعیتشون . فکر کنید همون جناب استادی ( خدا اون روز رو نیاره که شماره یه استاد لو بره ) چقدر در روابطشون احتیاط دارن و من بخاطر اینهمه احتیاط شون ملاحظه شون میکردم . همچنین مشغله کاریه زیادی هم دارن جوری که در ماه چند شب پیش میاد که تا صبح در حال کار و محاسبه هستن و ما ایشون رو با کبودیه زیر چشم به خاطر پر کاری میبینیم . خب میخاستم بواسطه عید و فرصت پیش امده جدی تر فکر کنن و حقیقت قلب منو بفهمن ولی همش به ممنون مرسی و تعارف گذشت و حالا دیگه همدیگر رو میشناختیم ولی من هنوزم نمیتونم فکرشون رو علیرغم روابط محترمانمون بخونم . من نمیدونم تو این سالها چه تجربه هایی داشتن که اصلا به کمتر کسی اعتماد میکنن و فکر میکنم مشکل من اینه . الان شماره منزلمون و همراه منو دارن . من هم شماره هاشون رو دارم . ( نمیدونم چرا اگر جوابشون منفیه شماره هام هنوز save و گاهی دست هر دومون میخوره به شماره ها و همدیگر رو میگیریم ؟ ) مشغله کاری هم زیاده . و فرصت برای گفتگو اصلا ایجاد نمیشه . در کل سه حالت وجود داره : 1 قصد ازدواج ندارن . 2 قصد ازدواج دارن ولی به هر دلیل من انتخابشون نیستم . 3 قصد ازدواج دارن و صحبت کنیم . این تمام فکریه که من دارم ولی ایشون علیرغم اینکه قصد ازدواج دارن ولی هنوز در عمل اعتماد به من ندارن و از وقتی منو شناختن خیلی مرتب و خوش تیپ شدن . احساس من اینه که ایشون هم علاقه مند هستن ولی نمیدونم چرا اعتماد نمیکنن ؟ در کل رفتاری که یک پسر نشون میده که علاقه مند هست رو کاملا دارن ولی نمی دونم چرا نمیتونیم صحبت کنیم ؟؟؟؟...... .


  3. #3
    بنیانگذار
    تاریخ عضویت
    2010 January
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    سن
    37
    ارسال ها
    1,308
    تشکر
    2,923
    تشکر شده 2,205 بار در 886 پست
    نوشته های وبلاگ
    37
    خب بسلامتی دیگه کاری نمونده که نکرده باشید.
    الانم اگر حضرت آقا علاقه داشته باشن خودشون پا پیش میزارن دیگه نیازی نیست شما کاری کنید جدی میگم . شمارتون رو دارن دیگه هر کار و حرفی باشه میزنن . اینطور که میگید شما رو الان میشناسن پس اگر چیزی باشه حتما میگن
    شما بیشتر از این بخوایید کاری کنید خودتونو کوچیک کردید و بعنوان یک مرد بهتون قول میدم نهایتا بعد چند ماه قیدتونو میزنه.چون مردی که علاقه داشته باشه و مشکلی نداشته باشه وقتی کیس خوب ببینه زود اقدام میکنه برای این کار هم نیازی به کاری یا حرفی از طرف دختر نیست.
    حالا خود دانید.


    توکل بخدا
    http://DeepLearning.ir
    اولین و تنها مرجع یادگیری عمیق ایران


    هرکس از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من




  4. #4
    کاربر فعـال
    تاریخ عضویت
    2013 March
    ارسال ها
    101
    تشکر
    154
    تشکر شده 124 بار در 75 پست
    مطمئن باشید من خیلی خوب ارزش خودمو میدونم . با دیدن خودم یاد اقایانی میافتم که علیرغم تلاششون جوابم منفی بوده . البته خیلی واضح . ولی در مورد خودم احساس میکنم یه مشکلی هست . دارم منطقی برخورد میکنم . نه احساسی . فکر میکنم چون طرف اعتماد به نفس نداره و میترسه بعدا اگر به تفاهم نرسیدیم جلوی دیگران ضایع بشه و چون خیلی مثلا مهمه و شهره نمیدونم پیش چشم دیگران کوچیک بشه و خجالت میکشه در کل . این برداشت منه . وگرنه من هرگز به هیچ عنوان خودمو تحمیل نمیکنم . به هیچ ** در هیچ زمینه ای . شیطونه میگه انتخاب من رو براش لینک کن تا .... . شیطونه دیگه . این اخریا یه سوال هم دارم . اگر شمای نوعی با شخصی به خواهین صحبت کنین . حضوری در بیرون . خونواده چه نظری دارن ؟ اصلا میگید ؟ من خودم مشکلی ندارم . نه اینکه برای خونوادم مهم نباشه . اتفاقا برای پدرم و همه خیلی مهمه. ولی چون روابطم همیشه چهار چوب خودشو داشته و محترمانه بوده هیچ وقت مشکلی نداشتم . در مکانی مناسب تا وقتی معلوم . نه مثل بعضیا متر کردن خیابون یا رفتن تو یه تاریک خونه مثل سینما .

    ویرایش توسط jellyfish : 24th April 2013 در ساعت 10:27 PM

  5. #5
    بنیانگذار
    تاریخ عضویت
    2010 January
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    سن
    37
    ارسال ها
    1,308
    تشکر
    2,923
    تشکر شده 2,205 بار در 886 پست
    نوشته های وبلاگ
    37
    نقل قول نوشته اصلی توسط jellyfish نمایش پست ها
    مطمئن باشید من خیلی خوب ارزش خودمو میدونم . با دیدن خودم یاد اقایانی میافتم که علیرغم تلاششون جوابم منفی بوده . البته خیلی واضح . ولی در مورد خودم احساس میکنم یه مشکلی هست . دارم منطقی برخورد میکنم . نه احساسی . فکر میکنم چون طرف اعتماد به نفس نداره و میترسه بعدا اگر به تفاهم نرسیدیم جلوی دیگران ضایع بشه و چون خیلی مثلا مهمه و شهره نمیدونم پیش چشم دیگران کوچیک بشه و خجالت میکشه در کل . این برداشت منه . وگرنه من هرگز به هیچ عنوان خودمو تحمیل نمیکنم . به هیچ ** در هیچ زمینه ای . شیطونه میگه انتخاب من رو براش لینک کن تا .... . شیطونه دیگه . این اخریا یه سوال هم دارم . اگر شمای نوعی با شخصی به خواهین صحبت کنین . حضوری در بیرون . خونواده چه نظری دارن ؟ اصلا میگید ؟ من خودم مشکلی ندارم . نه اینکه برای خونوادم مهم نباشه . اتفاقا برای پدرم و همه خیلی مهمه. ولی چون روابطم همیشه چهار چوب خودشو داشته و محترمانه بوده هیچ وقت مشکلی نداشتم . در مکانی مناسب تا وقتی معلوم . نه مثل بعضیا متر کردن خیابون یا رفتن تو یه تاریک خونه مثل سینما .
    اون بخشی رو که بولد کردم هم منطقی بنظر میرسه کاملا و من هم با این نمونه مواجه بودم. اما اگه انقدر ارزششو داشته باشید براش حتما ریسک میکنه حتما. اگه نکرد ارزش وقت گذاشتن نداره و بدونید اونقدری که فکر میکنید براش مهم نیستید.
    بحث تحمیل کردن نیست وقتی گفتم بیشتر ادامه ندید یعنی اجازه ندید که رفتارتون یا ابراز علاقتون اینطور جلوه پیدا کنه . یک موقع هست ادم یک کاری و از عمد میکنه و همه برداشت مورد نظر رو میکنن یک موقع هست ادم اصلا منظورش یه چیز دیگس اما نتیجه همون میشه . برای این عرض کردم خدمتتون .
    به شیطون هم بگید تا همینجاشم خیلی شیطنت کرده بیشتر از این اصلا جالب نیست.
    من مشکلی ندارم خانواده منم ندارن . منتها من کسی نیستم که بخوام به بهانه ازدواجی که هنوز رو هواست با کسی بیرون قرار بزارم و خوش بگذرونم. بله اگه علاقمند بشم باهاش صحبت میکنم در مورد ازدواج و نظرش رو میپرسم و نکات مهم از نظر خودم رو مطرح میکنم و نظرات طرف هم میشنونم اگه دیدیم تفاهم نسبی داریم تو دیدگاهمون بعدش من اگه مشکلی نداشته باشم بصورت رسمی اقدام میکنم.
    خارج از اون نه چون چیزی توش نیست و طرفین ممکنه بهم عادت کنن یا علاقمند بشن بر اساس احساسات و بعد چشمشون رو رو حقایق و مشکلات ببندن و اخرش هم به بدی و تلخی تموم بشه.
    به عقیده دیگه هم دارم اونم اینه که گذشته و حال ادم متعلق به همسر آیندشه . منظورم چیه؟ یعنی اینکه کاری نکنید که همسر آیندتون حالا هر کسی میخواد باشه وقتی از گذشتتون سوال کرد و شما جواب دادید بخواد ناراحت بشه - اینطور در نظر بگیرید که یک نفری وجود داره که شما به اون تعلق دارید و اون هم بشما و تا وقتی بهم نرسیدید کاری که باعث ناراحتی طرفتون بشه انجام ندید . حالا این کار میخواد روابط خارج از عرف باشه میخواد با هر کسی گشتن باشه میخواد دزدی یا هر عمل دیگه ای که فکر میکنید اگر در همون لحظه متاهل باشید باعث ناراحتی همسرتون میشه باشه.


    این عقیده منه درست یا غلط ملاک شما نبایستی باشه خودتون باید دو دوتا چهارتا کنید با بزرگانتون مشورت کنید و بعد عمل کنید .

    ویرایش توسط Mahshid : 25th April 2013 در ساعت 11:03 PM
    توکل بخدا
    http://DeepLearning.ir
    اولین و تنها مرجع یادگیری عمیق ایران


    هرکس از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من




  6. #6
    کاربر فعـال
    تاریخ عضویت
    2013 March
    ارسال ها
    101
    تشکر
    154
    تشکر شده 124 بار در 75 پست
    نظرتون خیلی خوب بود . ولی وقتی این تعلق ایجادمیشه که شرعی و قانونی باشه . و تا قبل از اون خصوصا در مورد یک دختر . صاحب داره . یعنی خونوادش و اصلا خودش هم بعنوان یک شخص بالغ باید در مقابل هر ** خصوصا طرف احتمالیش طوری رفتار کنه که هم استقلالش حفظ بشه هم اعتماد طرف رو جلب کنه . از این جهت که بعد ازدواج این دو نفر در غیاب هم باید اعتماد خیلی محکمی نسبت به رفتارها و ... هم داشته باشن . من اصلا رعایت اینکه حتما طوری رفتار کنم که طرف فکر کنه مال اونم رو قبول ندارم و به نظرم دو نفر باید تلاش کنن تا نظر و اعتماد هم رو با صداقت جلب کنن . تا وقتی که یک پسر اقدامی برای بدست اوردنه یک دختر نکرده هیچ حقی نسبت به اون نداره . فکر کنید یک دختر چند تا خواستگار داشته باشه . باید با یک بررسیه کلی یکی رو برای اشنایی انتخاب کنه که اون هم حتمی نیست .

    ویرایش توسط jellyfish : 24th April 2013 در ساعت 11:18 PM

  7. #7
    بنیانگذار
    تاریخ عضویت
    2010 January
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    سن
    37
    ارسال ها
    1,308
    تشکر
    2,923
    تشکر شده 2,205 بار در 886 پست
    نوشته های وبلاگ
    37
    نقل قول نوشته اصلی توسط jellyfish نمایش پست ها
    من اصلا رعایت اینکه حتما طوری رفتار کنم که طرف فکر کنه مال اونم رو قبول ندارم و به نظرم دو نفر باید تلاش کنن تا نظر و اعتماد هم رو با صداقت جلب کنن .
    نه منظورم دقیقا برعکس برداشتیه که کردید .
    با هر کسی دارید صحبت م یکنید فرض رو بر این نگیرید که اکی تموم شد . فرض کنید بعدا با یکی دیگه ازدواج میکنید و همسرتون رو ناظر رفتارتون ببینید ! یک همچین چیزی مدنظرم هست .

    توکل بخدا
    http://DeepLearning.ir
    اولین و تنها مرجع یادگیری عمیق ایران


    هرکس از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من




  8. #8
    کاربر فعـال
    تاریخ عضویت
    2013 March
    ارسال ها
    101
    تشکر
    154
    تشکر شده 124 بار در 75 پست
    اگر طرف 35 سالش باشه و من حدودا 30 ساله با توجه به پاک زندگی کردن هر دومنون که برام مسلم شده و این همه مطالب گفته شده . حالا نظرتون چیه ؟ دوباره خوندم و مطلب رو گرفتم . همه اینها کارهایی که من همیشه باور دارم و انجام میدم . دو نفر حتی به قصد ازدواج هم با هم صحبت کنن تا وقتی که شرعی و قانونی نشده به جز جند مسئله (...) هیچ حرف خصوصیه ان چنانی ندارن که بعدا به خاطر عدم تفاهم و جدایی بخان نگران این مسئله در اینده باشن .

    ویرایش توسط jellyfish : 24th April 2013 در ساعت 11:34 PM

  9. #9
    بنیانگذار
    تاریخ عضویت
    2010 January
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    سن
    37
    ارسال ها
    1,308
    تشکر
    2,923
    تشکر شده 2,205 بار در 886 پست
    نوشته های وبلاگ
    37
    نقل قول نوشته اصلی توسط jellyfish نمایش پست ها
    اگر طرف 35 سالش باشه و من حدودا 30 ساله با توجه به پاک زندگی کردن هر دومنون که برام مسلم شده و این همه مطالب گفته شده . حالا نظرتون چیه ؟
    نظر از چه لحاظ؟
    من با سن طرف که مشکلی ندارم سن شما هم همینطور از لحاظ ازدواجی هم اختلاف سنی مشکلی نداره
    اما از لحاظ عقیده و دلیل برای تشکیل زندگی مشترک من نمیتونم اظهار نظر کنم .
    کلا مردی که تا 35 سالگی مجردی طی کرده از اون به بعد نگاهش به زندگی خصوصا مشترکش خیلی عوض میشه خصوصا در قیاس با یک پسر جوون. هرچقدر سن بالاتر بره پسرا بدپسند تر میشن بعد از یک سن و دوره خاصی هم دیگه به تنها چیزی که فک نمیکنن ازدواج و زن و بچه اس
    برای همین معمولا خانوادهها سعی میکنن پسرا رو زودتر داماد کنن چون نکنن خیلی بعیده تو سن بالاتر برن دنبال زن و زندگی - میرن پی کارو پول و تفریح

    توکل بخدا
    http://DeepLearning.ir
    اولین و تنها مرجع یادگیری عمیق ایران


    هرکس از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من




  10. #10
    کاربر فعـال
    تاریخ عضویت
    2013 March
    ارسال ها
    101
    تشکر
    154
    تشکر شده 124 بار در 75 پست
    با این نظرتون هم تا حد خیلی زیادی موافقم . مثل اینکه طرف من یک استثنا از اب در اومده . ولی میدونم تنها بوده . خوب زندگی کرده . و همیشه دنبال کسی بوده که بخاطر خودش دوستش داشته باشن . این خیلی خوبه ولی مشکل اینه که شاید چون تا حالا موفق نبوده اعتماد دیگه نمیکنه . در حالی که من بخاطر شرافتش دوست دارم بیشتر بشناسمش و ... . همه ما روزی امدیم و روزی خواهیم رفت . مهم خوب زندگی کردنه تا فردا در محضر باریتعالی شاد باشیم .


 

 
صفحه 5 از 7 اولیناولین 1234567 آخرینآخرین

کاربران برچسب خورده در این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  


Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 09:26 AM بر حسب GMT +4 می باشد.