انتخاب من

[jellyfish]

دوستان سلام .

دوست دارم از اینجای زندگیم براتون بگم . تا اشتباهاتمو در اینزمینه بشنوم . خوشحالم منو نمیشناسین پس باهام صادق باشین اگر هم نظر خاصی داشتین برام ایمیل کنین . اسامی وعناوین جعلی هستن و چون اکثرا دانشجو هستین از پشت رابطه استاد شاگردی قصه ام رو میگم . همه چیز از یک غیبت شروع شد . طبق معمول عده ای از دانشجوها پشت سر اساتید مختلف غیبت مفصلی داشتن . زن و مرد . دکتر و معاون و استاد و ... . تااینکه غیبت در مورد شصی شد که من تقریبا 6 ماه انو میشناختم . دو را دور و در نظرم ایشون یک مرد کامل بود . بسیار جدی و متین و خوش برخورد . سرش تو کار خودش بود و به همه چه پسر چه دختر به چشم کتاب نگاه میکرد و در محیط کاری همه باهاش راحت بودن . تودانشگاه منم سرم تو کار خودمه و معمولا شنونده هستم . ولی اونروز با شنیدن صحبتها وعدم هضم مطالب سوالاتم در مورد ایشون شروع شد و کم کم دچار کنجکاویه زیادی شدم . خیلی نمیتونستم از دوستانم درمورد ایشون بپرسم چون ایشون مجرد هستن و خودمم هم اینطور .در ضمن ادمی نیستم که اونقدر به دوستام پا بدم که حد خودشون رو نشناسن و کلا در اینجورکارها ( گرد اوری اطلاعات ) از همه عقبم . با اون همه افکار مختلفی که دیگه داشت خفم میکرد شیطون رفت تو جلدم که این ادمو بزار سر کار ولی چون مردم ازار نیستم و میدونم اگه خدا پرسید چرا ؟ نمیتونم جوابشو بدم این کارو نکردم . مدتی فکر کردم و تقریبا یک هفته گذشت و تواین مدت معلوماتم هم کم کم زیاد میشد . در ضمن یکی از دلایل ارتباط ما علاقه مندی درمورد یکی از دروسه و با توجه به این مطلب من میتونستم بواسطه علاقه مندیم در مورد ایشونهم اطلاعات کسب کنم . منی که کامپیوتر رو مدتها بیخیال شده بودم و فقط سرچ و دانلود میکردم سریعا . ایمیل و نرم افزار و ... رو اکی کردم جوری که از بچه های نرم هم توبعضی موضوعات پیش افتادم . هر بار که ایشون رو میدیدم با خودم میگفتم چرا ؟ اخه باشخصیتی که من باور داشتم شنیده هام نمی خوند . این شد که تصمیم گرفتم به ایشون ایمیل بزنم . این تصمیم رو وقتی گرفتم که دیگه به چشم عنوان استادی به ایشون نگاه نمیکردم. چون شخصیت شون همیشه مورد تحسین من بود و با دوستان که بودیم همیشه من تو فاز مخالف بودم و نظر خوبی نسبت به ایشون داشتم . اخه من در مورد ادمها زود قضاوت نمیکنم و رفتارشون رو مد نظر دارم نه چهره زیبا ویا مدل ماشین و ... . حتما در وجود هر شخص حسنی قرار داده شده ولی شاید نگاه متفاوت اشخاص به زندگی و البته خودخواهی ها قضاوت ما رو تحت تاثیر قرار میده و در مورد دخترها انتخاب همسر رو مشکل . من پاکی نگاه اون مرد رو درک کردم هرچند اون موقع من هیچ اطلاعی از وضعیت تاهل شون نداشتم . ولی رفتارشون نشون میداد که هنوز ازدواج نکردن ولی باز احتمال وجود نامزد بود . پس اولین ایمیلم رو با این متن زدم : مدتهاست که به شما علاقه مندم . اما غرور زنانه ام مانع ابراز ان می شود . از طرفی اصلا نمی دانم شما همسر . نامزد ... دارید یا نه ؟ چون در صورت وجود درست این است که همکار بمانید ( استاد ) . امیدوارم صادق باشید . اگر عزیزی رو دارید از صمیم قلب ارزوی خوشبختی برایتان دارم . در غیر اینصورت خیلی دوست دارم با شما خصوصا ( علاقه مندیه مشترک ) بیشتر اشنا شوم . چون اونو دنبال میکنم . با احترام jellyfish . ادامه دارد ....