صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 از مجموع 13
  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    Qaemshahr
    سن
    34
    ارسال ها
    408
    تشکر
    1,521
    تشکر شده 368 بار در 201 پست

    داشتم تلویزیون میدیدم.
    بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!


    رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!


    رفتم پیژامه رو از کمد برداشتم پوشیدم. بابام میگه از تو کمد برداشتی؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ گذاشته بودم تو یخچال تابستونیه پیژامه تگری بپوشم خنک شم


    طوطی گرفتم فامیلمون اومده میگه اااااااااااااااااااااااا طوطیه؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم!


    به رفیقم میگم شارژر سوزنی داری؟ میگه می خوای موبایلتو شارژ کنی؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام دگمه لباسمو باش بدوزم!


    به رفیقم میگم چه خوب می‌شه اگه جور شه واسه جامِ جهانی‌ بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟!
    میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیوید ویا داره خداحافظی می‌کنه، اسپانیا مهاجمِ خوب می‌خواد...!!!


    سوار تاکسی شدم رسیدیم سر خیابون. گفتم مرسی. آقا می گه پیاده می شین؟
    می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم بین مسیر یه تشکر ناغافلی کرده باشم جو از سنگینی درآد




    رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه. میگه : یعنی فاسد شده ؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ مونده جا افتاده


    دارم از گرما میمیرم، خودمو مثله چی دارم باد میزنم. بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم


    رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین، یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه


    رفیقم میگه اگه با گوشی برم تو اینترنت از شارژم کم میشه؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ از ذخیره ارزی کشورهای عضو اپک کم میشه


    رفتم سم بخرم واسه سوسك، یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام شكنجش كنم ازش اعتراف بگیرم!!!


    رفتیم رستوران، میگم 2تا جوجه لطفا. میگه جوجه کباب؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ازین جوجه رنگیا، یه قرمز بدین یه سبز


    به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ فوت کن، قطع کن


    به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم


    مگس کش دستمه. مامانم میگه میخوای مگسا رو بکشی؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام رهبری ارکسترشون رو بکنم سمفونی بتهوون بزنن


    حواسم نبود با صورت رفتم تو در. یارو میگه ندیدیش؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ من داركوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو


    رفتم دکتر میگم: دو روزه بدنم خیلی درد میکنه! بعد از 10 دقیقه معاینه میگه: میخوای واست دارو بنویسم؟!
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوای واسم دعا بنویس تا خوب بشم!!!


    ویرایش توسط Shojaee : 15th October 2011 در ساعت 10:22 PM

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    IRAN :D
    ارسال ها
    738
    تشکر
    1,825
    تشکر شده 1,056 بار در 493 پست
    نوشته های وبلاگ
    15
    عاااااااااااااااااااااااا ااااااالی بود

    رازی است در سادگی، که همگان نمی‌دانند

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 October
    محل سکونت
    بابل
    ارسال ها
    10
    تشکر
    33
    تشکر شده 28 بار در 9 پست
    ای وای ! این فتنه این جا هم سرایت کرد ؟


  4. #4
    بنیانگذار
    تاریخ عضویت
    2010 January
    محل سکونت
    زیر سایه خدا
    سن
    37
    ارسال ها
    1,308
    تشکر
    2,923
    تشکر شده 2,205 بار در 886 پست
    نوشته های وبلاگ
    37
    نقل قول نوشته اصلی توسط anahita نمایش پست ها
    ای وای ! این فتنه این جا هم سرایت کرد ؟
    بابا خوبه که
    هنوز راه داره تا عین فیس بوک خز بشه کمش باحاله

    توکل بخدا
    http://DeepLearning.ir
    اولین و تنها مرجع یادگیری عمیق ایران


    هرکس از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من




  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    IRAN :D
    ارسال ها
    738
    تشکر
    1,825
    تشکر شده 1,056 بار در 493 پست
    نوشته های وبلاگ
    15












    رازی است در سادگی، که همگان نمی‌دانند

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 July
    محل سکونت
    قائمشهر
    ارسال ها
    410
    تشکر
    646
    تشکر شده 881 بار در 386 پست
    نوشته های وبلاگ
    6
    فرشته ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه:redface: از دست تو

    برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد...






  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    IRAN :D
    ارسال ها
    738
    تشکر
    1,825
    تشکر شده 1,056 بار در 493 پست
    نوشته های وبلاگ
    15
    نقل قول نوشته اصلی توسط f.farzanegan نمایش پست ها
    فرشته ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه:redface: از دست تو
    قابلتو نداره ه ه ه ه

    پشه نشسته رو پام داره خونمو می خوره , دستم رو بردم بالا بزنمش یهو داداشم میگه اااا می خوای بکشیش؟! پَـــ نَ پـَـَـ خونش رو خورده می خوام بزنم پشتش آروغ بزنه ببرم بخوابونمش !!

    اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

    دیشب با دوستم داشتیم حکم بازی میکردیم ... بی بی انداختم ... میگه بی بی بازی کردی؟
    پَـــ نَ پَـــ انداختم وسط یه شوهر خوب واسش گیر بیاریم



    - کارگر هستین؟؟؟
    - پَـــ نَ پَـــ...گـاویم...لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم

    (منو داداشم دو قلوییم)در حال قدم زدن بودیم داداشم چند متر جلوتر از من راه میرفت یارو اول داداشمو دید اومد جلوتر منو دید, رنگش پرید برگشت گفت دو قلویید
    گفتم:پـَـــ نَ پـَـــ اجسام از آنچه در آینه می بینید به شما نزدیک تر است

    رفتم پمپ بنزین به یارو میگم ۴۰ تا بزن
    میگه ۴۰ لیتر؟
    پَـــ نَ پَــــ ۴۰ تا قاشق چای خوری

    به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟ میگه از شوهرش؟؟؟؟؟
    پَـــ نَ پَــــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد

    از دل درد دارم میمیرمو جلوی دستشویی دارم پیچ و تاب میخورم . بعد 2 ساعت یارو اومده بیرون میگه دستشویی داری ؟؟
    میگم پَـــ نَ پَـــ دیدم فضای مناسب و دلبازیه اومدم موج مکزیکی تمرین میکنم.

    به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟
    پـَـَـ نَ پـَـَــــ تو نگهشدار من نردبون و میچرخونم!

    دوستم در یخچالو باز کرده,دیده هیچی توش نیس,میپرسه:واقعا خالیه!؟
    میگم پَــ نَ پَـــ هیدنشون کردیم که غریبه ها نبیننشون !!

    میگن کریستف کلمب وقتی رسید به امریکا سرش رو از پنجره کشتی کرد بیرون از یه سرخ پوست پرسید داداش اینجا آمریکاست؟
    سرخ پوسته گفت پَـــ نَ پَـــ ژاپونه ما هم چون شلوار پامون نیست از خجالت قرمز شدیم!

    دارم رو تردمیل عینه خر میدووم یارو مبگه اینجوری میدویی لاغر کنی؟؟
    میگم پـَــ نَ پـَـــ دارم واسه نقش آفرینی تو سری جدید میگ میگ آماده میشم...!!

    پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام حمله کنم

    پریشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی میکردم،
    پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟میگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!!

    رسیدیم پشت در خونه ، کلید نداشتم به داداشم میگم کلیدتو بده،
    میگه میخوای درو باز کنی؟ میگم پَـــ نَ پـَــــ میخوام بدمش به حسین تهی از معطلی درش بیارم….

    ۲ ساعته از بیرون صدای قار قار میاد…داداشم میگه صدای کلاغه ؟
    میگم پــَ نَ پـــَ قناریه متال میخونه!!!!


    رفتم درمونگاه , منشیه میگه : مریض شمایید؟
    گفتم پَــــ نَ پَــــ من میکروبم , اومدم خودمو معرفی کن!

    با دوستم رفتیم باغ وحش،جلوی قفسِ شیر وایسادیم.
    دوستم میگه:شیرِ؟ میگم:پَــــ نَ پَــــ… گربه اس باباش مرده ریش گذاشته!!!!

    تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده
    میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!

    به یارو میگم حاجی, بزن تو دنده من هول میدم روشن شه.
    میگه بزنم ۲ ؟ پَـــ نَ پَـــ بزن ۳ فوتبال داره!!!!

    دوستم تو خونه خوابیده بود داداشم از راه اومده میگه خوابه؟
    میگم پَـــ نَ پَـــ رفته رو اسکرین سیور لگد بزنی روشن میشه!!!!

    داشتم میرفتم باشگاه وسط راه یادم اومد یه چیزی رو یادم رفته، برگشتم خونه.در زدم داداشم در رو باز کرده با تعجب میپرسه حامد تویی؟!!!نرفتی باشگاه؟
    میگم:پَــــ نَ پَــــ حامد رسید من دیلیوریشم…

    به دوستم میگم فهمیدی مریم جدا شد؟؟؟
    میگه از شوهرش؟؟؟؟؟ پـَــ نَ پـَـــ چسبیده بود کف ماهیتابه کفگیر زدم جدا شد…

    واسه استخدام رفتم یه شرکتی خانومه میگه :شما برای آگهی استخدام اومدین؟
    گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ اومدم بگم اصلا رو من حساب نکنین!!!!!

    رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟
    گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !

    رفتم خونه دوستم کامپیوترش خرابه… میگم پاورت
    سوخته کامل! میگه یعنی یکی دیگه بگیرم ؟ میگم پَـــ نَ پَــــ سوختگیش جدی نیست پماد سوختگی بزنی خوب میشه

    . میگم دیشب یه پشه اومده بود تو اتاقم میگه کشتیش؟
    پَــــ نَ پَـــــ اومدم بِزنم، نتونستم ، خونِ من تو رگهاش جریان داشت! ،یهو گفت بابا …!! بعدشم نشَستیم دوتایی تا صبح گریه کردیم ، گوشه اتاق

    رفتم جلسه ثبت نام ۱ساعت وایسادم.یارو اومده میگه میخوای
    ثبت نام کنی؟ پـَـــ نَ پـَـــ اومدم حالتو احوالتو سفید رویتو سیه مویتو ببینم بروم..

    هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم …
    آمپولارو دادم به پرستاره …میگه آمپول بزنم؟
    پَ نه پَ توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

    عکس نیمه ی راست صورتم رو گذاشتم فیس بوک
    اومده میگه : عکس نصفه گذاشتی رو پروفایلت ؟
    میگم : پـَ نه پـَ توی حراج بودم ۵۰ در ۱۰۰ تخفیف بهم خورده این شکلی شدم

    سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید، میگه پیاده میشی؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم!

    رفتم دم مغازه به یارو میگم قرص پشه داری؟ میگه واسه کشتنش میخوای؟
    میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ برا سردردش میخوام!!!

    رفتم تو آپارتمان دارم گوشت قربونی بین همسایه ها پخش میکنم، یارو میپرسه نذریه؟
    میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خود گوسفنده مشکل داشتیم کشتیمش!!!

    کمرم درد می کنه یه پارچه بستم بهش. داداشم میگه کمرت درد می کنه؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ می خوام ادای داداش کایکو رو در بیارم.

    داریم 10 نفری بازی شبکه ای میکنیم. اومده میگه جدی حال میده؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اسکولیم! عذاب داره اما میخوایم تهذیب نفس کنیم.

    تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه، یارو زده به شیشه میگه آقا شما هم می‌خوای گاز بزنی‌؟
    پـَـَـ نــه پـَـَــــ من می‌خوام لیس بزنم !

    رفتم بانک پول بگیرم. کارمنده میگه پول رو میبرین؟
    گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام وایسم اینجا هر ** رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم

    دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم... رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟
    پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!

    داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا كه یكى عمودى یكى افقى رو هوا بود... خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟ یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!

    راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
    یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا كارشناسى كنن صحنه پنالتى بود یا نه!

    تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
    پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنین!

    کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
    گفت واسه صبحونه؟
    پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!

    خواهرم از بیرون میاد خونه... می‌بینه پشت سیستمم... می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!

    تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟
    پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم!

    زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟
    پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!

    کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
    آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
    پـَـ نه پَــ، می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام!

    دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
    پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!

    یه توپ دارم قلقلیه... پـَـ نه پَــ، می خواستی مكعب مستطیل باشه!

    سرخ و سفید و آبیه... پـَـ نه پَــ، زیتونی و نقره ای و سبز یشمیه!

    می زنم زمین هوا می ره... پـَـ نه پَــ، زمینو سوراخ می كنه می ره تو زیر زمین، بقله دبه ترشیا!

    نمی دونی تا كجا می ره... پـَـ نه پَــ، بنده خط كشم، می دونم دقیقا كجا می ره!

    من این توپو نداشتم... پـَـ نه پَــ، داشتی! الان اسكلی داری خاطره تعریف می كنی!

    مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عیدی داد... پـَـ نه پَــ، می خواستی دم عیدی بخوابونه تو دهنت!

    یه توپ قلقلی داد... پـَـ نه پَــ، تو این گرونی می خوای سویچ لكسوز بهت بده!

    شمع های ماشینم سوخته، رفتم تعمیرگاه...
    می پرسه عوضشون کنم؟ پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!

    زنگ زدیم 110 می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
    پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!

    بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره... می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟
    پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!

    دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟
    پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه... عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!

    به برادرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو... می گه روشنش کنم؟
    پـَـ نه پَــ، تو بزن دو... من هُل می دم روشن شه!

    به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان... می گه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
    می گم پـَـ نه پَــ، یه داداش توپول موپول می خواستم روم نمی شه به بابا بگم.

    رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟
    پـَـ نه پَــ، اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!

    به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟
    پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!

    هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم... آمپولا رو دادم به پرستاره... می گه آمپول بزنم؟
    پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!

    نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
    میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!

    همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟
    پـَـ نه پَــ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!

    بهش می گم با من ازدواج می کنی؟ می گه داری بهم پیشنهاد می دی؟
    پـَـ نه پَــ، می خوام غیر مستقیم حالیت کنم مامانت تصادف کرده بری بیمارستان!

    رازی است در سادگی، که همگان نمی‌دانند

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    Qaemshahr
    سن
    34
    ارسال ها
    408
    تشکر
    1,521
    تشکر شده 368 بار در 201 پست
    نقل قول نوشته اصلی توسط freshte نمایش پست ها
    تو اتاق عمل نوزاد تازه به دنیا اومده به دستیار میگم چاقو رو بده
    میگه میخوای بند نافو ببری؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ میخوام رقص چاقو کنم از مامان بچه شاباش بگیرم!!



  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 May
    محل سکونت
    IRAN :D
    ارسال ها
    738
    تشکر
    1,825
    تشکر شده 1,056 بار در 493 پست
    نوشته های وبلاگ
    15
    با دوستم نشستیم عکسای عروسیه اون یکی دوستمو نگاه میکنیم ...
    میگه سارا شوهرش کچله؟!
    پَ نه پَ مو داره فقط فرقشو گشاد باز کرده

    بردم داداشم رو رسوندم کلاس،برگشتم ...
    مامانم میگه رسوندیش؟
    پَ نه پَ انداختمش تو چاه اینم پیرهنشه ...

    میخوام برم خونه چشام قرمزه ... به رفیقم میگم چشام قرمزه؟
    میگه آره میخوای همینجوری بری ؟
    پَ نه پَ وایمیسم تا سبز شه بعد حرکت میکنم ...

    با دختره رفتیم بیرون تـُـف کردم تو جوب، چپ چپ نگام میکنه !!
    گفتــم کارم زشـت بود؟
    گفت پَ نه پَ حال کردم باهاش ! جوب بعــدی پهن‌تره، بــرین توش !!!

    برای بار اول رفتم مرکز اهدای خون ... پرستار می گه میخواین خون بدین؟
    گفتم پَ نه پَ پشه‌ایم اومدیم مهمونی !
    بعد نیم ساعت نوبتم شده میگه کارت ملی؟
    میگم مگه کارت می خواد؟!
    میگه : پَ نه پَ میتونی آزادم بزنی ... لیتری ۷۰۰ !

    تو ماشین نشسته بودیم چند تا تگرگ خورد به شیشه ... دوستم پرسید تگرگه؟!
    پَ نه پَ ابابـــیلن ! ... رزمایش گذاشتن سلاح های جدیدشون تست کنن !

    آب قطع شده بود. بعد که وصل شد یه آب زرد از شیر میومد.
    میگه اینا ماله زنگ لوله هاست؟
    پَ نه پَ سازمان آب واسه عذرخواهی اولش آب پرتقال می فرسته

    لیزر انداختن تو صورت رحمتی، خیابانی میگه قطعا اون شخص تو استادیومه !
    پَ نه پَ تو خونشون نشسته میندازه رو صفحه تلویزیون از اینجا ما میبینیم

    دیروز سوار تاکسی شدم؛ یه آقایی پیشم نشسته بود!
    میرفت که بخوابه و کج میشد سمت من!!
    صداش زدم؛ میگه : اذیت میشید؟
    گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ صدات زدم که بگم سرتو بذار رو شونه هام خوابت بگیره.....

    داداشم امروز رفت مدرسه وقتی برگشت از اونجایی که امسال اولین سالیه که نمیرم مدرسه خیلی مشتاقانه ازش پرسیدم امروز بهتون درس دادن؟
    گفت ‍پـَـَـ نــه پـَـَــــ نشستن نگاهمون کردن ببینن توی این 3 ماه قیافمون تغییر کرده یا نه..
    داداشم:
    من: :|

    مشغول رانندگی تو جاده ام! از فاصله ی دور پلیس واسم دست تکون میده، ماشینو میزنم کنار میگم جناب سروان با من کاری داشتین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم باهات بای بای میکردم! میگم اِ پس شما هم اهل فیسبوکو... D: راستی میخواین واسم جریمه بنویسین؟ میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ کاغذ آوردم ازت امضا بگیرم، فدات شم...

    گوشیم زنگ زده رو ویبره بود خواهرم میگه رو ویبره اس؟
    میگم پـَـــ نــه پـَـــ تازگیا میخواد زنگ بزنه، زوور میزنه نمیتونه..!

    یارو اومده میگه جا گرفتی؟؟ میگم بله.!!
    میگه میاد ؟؟ میگم آره.! یارو رفت.
    ... ... خلاصه عموم رسید و منو دید که ایستادم تو جا پارک..
    ... ... ... میپرسه جا گرفتی واسم؟ گفتم بله عمو. رفتیم ونشستیم..
    نیم ساعت بعدش با پسر عموم رفتیم کوه تا اون لحظه خیلی خودمو کنترل کرده بودم
    نفس نفس زنان رسیده بودیم تا وسطاش. پرسید : خسته شدی؟؟ و من از اونجا هولش دادم پایین ودو تا پا با یه دستش شکست..!!
    .
    .
    .
    نتیجه : هرگز پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو تو خودتون نریزید!!!!

    رفیقم گوشیمو گرفته زنگ زده به دوست دخترش داره نیم ساعت صحبت میکنه منو نگاه میکنه میگه قبض موبایلت زیاد میاد قطع کنم ؟ پـــَ نه پــَـــ یه خورده دیگه ادامه بده داریم ردشو میزنیم، ادامه بده ...

    رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر یارو گفت : راحت باشه؟ پ نَ پ خار داشته باشه..
    اسپری سوسک کش زدم به سوسکه، سوسکه افتاده به پشت دست و پا میزنه...هم خونه ایم اومده میگه داره جون میده..؟
    پـَـَـ نَ پـَـَــــ قیافه تورو دیده از خنده ریسه رفته

    يه دوست آلماني دارم اومده بود ايران، نصفه شب قلبش درد گرفت برديمش بيمارستان، پرستاره ميگه سكته كرده؟میگم پـَـــ نَ پـَـــ ديديم خوابه يواشكي آورديمش ختنه ش كنيم

    رازی است در سادگی، که همگان نمی‌دانند

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2011 October
    محل سکونت
    بابل
    ارسال ها
    10
    تشکر
    33
    تشکر شده 28 بار در 9 پست
    یه برنامه بذاریم بریم پشت بوته ها قایم بشیم هرکی اومد گفت په نه په ، با سنگ بزنیمش یواشکی.


    ستاد مبارزه با فتنه پـَـَـ نــه پـَـَــــ (واحد تالار علوم فنونی ها )


 

 
صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کاربران برچسب خورده در این موضوع

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  


Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 01:33 AM بر حسب GMT +4 می باشد.