تنها ماندم
توسط
در تاریخ 13th August 2014 در ساعت 07:35 PM (1134 بازدیدها)
تنها ماندم ، تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم
راز خود به ** نگفتم
مهرت را به دل نهفتم
با یادت شبی که خفتم
چون غنچه سحر شکفتم
دل من ز غمت فغان برآرد
دل تو ز دلم خبر ندارد
دل تو ز دلم خبر ندارد
پس از این مخورم فریب چشمت
شرر نگهت اگر گذارد
شرر نگهت اگر گذارد
وصلت را ز خدا خواهم
از تو لطف و صفا خواهم
کز مهرت . بنوازی جانم
عمر من به غمت شد طی
تو بی من . من و غم تا کی
دردی هست . نبود درمانش
تنها ماندم ، تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم