مشاهده RSS Feed

Codex

گور آرزوها...

به این مطلب امتیاز بدهید
توسط در تاریخ 25th March 2012 در ساعت 06:17 PM (1318 بازدیدها)

یـــادم باشــد امـشـب
بعضــــی از آرزوهــایم را دم در بگـــذارم
تا رفــتــگر با خــود ببرد
بــیـــچـاره او...!
مابـقــی را هـم نـقـــدا با خـود به گــــور می بــرم
مـــــــــــــابـــــــــ ـقـــــــــــی
هـمان آرزوی با تو بـــودن است...
نتــــرس جانـــم !!!
حـتـی آرزوی با تو بودن را هم به کسی نمی دهـــم...

(علی پزشکی)
Hossein, F.Fakhari, Shojaee و 2 نفر دیگر این نویسه را می پسندند.

Submit "گور آرزوها..." to Facebook Submit "گور آرزوها..." to Digg Submit "گور آرزوها..." to del.icio.us Submit "گور آرزوها..." to StumbleUpon Submit "گور آرزوها..." to Google

برچسب ها: هیچ یک ویرایش برچسب ها
دسته بندی ها
دسته بندی نشده

نظرات

  1. Mahshid آواتار ها
    چقدر قشنگ بود...
    Shojaee و F.Farzanegan این را میپسندند
  2. F.Farzanegan آواتار ها
    گاهی که دلم به اندازهء تمام غروبها می گیرد
    چشمهایم را فراموش می کنم
    اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند
    من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ **
    مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست
    و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد
    و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند
    با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست
    از دل هر کوه کوره راهی می گذرد
    و هر اقیانوس به ساحلی می رسد
    و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد
    از چهل فصل دست کم یکی که بهار است
  3. Codex آواتار ها
    گاهی بهار ...
    از همه فصل ها برایم سخت تر است
    همه زیبایی ها را می بینم
    اما ...
    زیباترین زیبای دنیا که چشمان توست
    فقط باید در خاطرم تجسم کنم
    F.Farzanegan این نویسه را میپسندد.
  4. F.Farzanegan آواتار ها
    چقدر خوب و روشن است نماي چشم هاي تو
    نميرسد ستاره اي به پاي چشم هاي تو
    به ماه خيره مي شوم ..........
    دلم که تنگ ميشود براي چشم هاي تو
    و هي مرور ميکنم نگاه اول تو را
    اگر نمي رسد به من صداي چشم هاي تو
    تو تاکه پلک مي زني به سجده ميرود دلم
    به پيشگاه اعظم خداي چشم هاي تو
    شبي خراب مي شود حصارهاي فاصله
    و آب مي شود دلم به پاي چشم هاي تو
  5. F.Farzanegan آواتار ها

    نفست چقدر شبیه
    مردمک چشمم
    دو دو... میزند
    ترسیده ای!؟!؟!؟
    خسته ای شبیه خودم؟
    وهراسان شبیه ثانیه ها
    سنگین مثل دقیقه ها
    و ساعتهارا...
    راستی قولهایت را به چه قیمت به عبور زمان فروخته ای؟
    من هنوز کنار رد پای گذشته ایستاده ام
    خودم را به خواب نبودنت میزنم
    چشم هایم چقدر چرت میزنند
    میان لالایی حقیقت
    کجای این نبودنها
    به بودنم میخندی!

  6. F.Farzanegan آواتار ها
    باید اعتراف کنم من نیز گاه به آسمان نگاه کرده ام..

    دزدانه!


    در چشم ستارگان.. نه به تمامی شان!

    تنها بدانها که شبیه ترند به چشمان تو..



  7. Codex آواتار ها
    همیشه ...
    خیره به نگاهت
    غرق در چشمانت
    گوشه قلبت را می دیدم ...
    اینبار نگاهت با قبل فرق داشت
    دیگر خودم را در قلبت نمی دیدم
  8. F.Farzanegan آواتار ها
    چه خوش خیال است...
    فاصله را می گویم
    به خیالش تور ا از من دور کرده....
    نمی داند جای تو این جا امن است....
    اینجا میان قلبم....
    آپدیت شده 30th March 2012 در 02:42 PM توسط F.Farzanegan
  9. Codex آواتار ها
    چه خوش خیال بودم...
    فکر می کردم
    قلب تو فقط برای من است
    اما افسوس
    قلبت مثل کاروانسرا شده !
    هر کسی را
    فرقی نمی کند
    عاشق
    دل شکسته
    غمگین
    به مدتی معلوم نگاه می دارد
    F.Farzanegan این نویسه را میپسندد.
  10. F.Farzanegan آواتار ها


    مرا ببین که چه خوش خیال

    هنوز هم

    در بافه های نا منظم باد

    به جستجوی طرح بازیگوش حضور تو ام

    سرزنشم نکن

    هزار سال دیگر هم

    خوش خیال خواهم ماند...
  11. Codex آواتار ها
    آقا copy/paste قبول نیست ، از خودتون بگین
  12. F.Farzanegan آواتار ها
    آقا ما شعر رو دوست داریم ولی شاعر نیستیم چیکار کنیم!!!تک و توک میگیم که اونم به پای شما شعرا نمیرسه.حالا نمیشه تخفیف بدین ما شاعر نشیم؟!!
  13. Codex آواتار ها
    خوب اگه همینطور پیش بریم یه دیوان کامل ادبی ایجاد میشه
    همون تک و توک از خودتون بذارین بهتره
  14. F.Farzanegan آواتار ها
    درسته .باشه چشم.
  15. F.Farzanegan آواتار ها


    چقدر تنهاییم را دوست دارم !
    آنگاه که تو رفتی من ماندم و تنهایی ،
    وتنها تنهایی فهمید که دغدغه هایم
    آرامش خیالش را ویران نخواهد کرد!
    دیگر واژه ها را نمی دزدم!
    به پاس بودن با او.....
    واژه ها را تنهایی به من هدیه میدهد!



    Codex این نویسه را میپسندد.


Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 12:00 PM بر حسب GMT +4 می باشد.