8نفر پسندیدند
-
21st October 2012 07:52 PM
#11
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
Hossein
نوشته اصلی توسط
Shojaee
(آهنگی بسیار دلنشین و محزون با صدای اکبر رستگار. پیشنهاد میکنم حداقل یکبار هم که شده گوش بدید.)
خیلی زیبا و عالی بود . نمونه های دیگه ای ندارین ؟
تار عنکبوت بسته بود اینجا......
ویرایش توسط Shojaee : 6th September 2015 در ساعت 01:26 PM
-
22nd November 2012 08:49 AM
#12
عضو تازه وارد
سلام . ببخشید آهنگ طالبا ر خواستمه با صدای علی گلپور.هرکس داینه بی زحمت آپلود هاکنه.مرسی.
-
26th November 2012 11:25 AM
#13
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
ferari
سلام . ببخشید آهنگ طالبا ر خواستمه با صدای علی گلپور.هرکس داینه بی زحمت آپلود هاکنه.مرسی.
ته آملی لهجه گره.....آمل شه معدن آهنگ هسه ...اته آهنگ تو آپ هکن
رازی است در سادگی، که همگان نمیدانند
-
27th November 2012 11:18 PM
#14
مدیر بازنشسته
علی گلپور مگه آملی بود که آملیها طرفدارش هستن
خوشرو هم خیلی قشنگ خونده هااااااااااااااااا
-
6th September 2015 01:17 PM
#15
مدیر بازنشسته
عامی دترجان
« عامی دترجان »
جوانی نزد عموی خودش چوپانی میکرد.چوپان جوان لَلِه وا (نی محلی)را خوش می نواخت.دختر عمویش شیفته لَلِه وای پسرعموی خود شد و پسرعمو شیفته ی دخترعمویش . تااینکه عشقشان برملا شد.عشق چنان شعله ور شد که که چوپان با لَلِه وایش با دخترعمویش سخن میگفت.چوپان او را از عمو خواستگاری میکند و جواب رد می شنود و به همه ی واسطه ها نیز جواب رد می دهد چرا که عمو ، برادرزاده اش را لایق خود و خانواده اش نمی دانست.از این رو بر دختر سخت میگیرد.دیدارها ممنوع اما همچنان لَلِه وا سخن می گوید.تا اینکه روزی از روزها یاغی ها به گله زدند و چوپان نتوانست کاری بکند فقط با لَلِه وا شرح ماجرا را مینوازد : «عامی دترجان ، عامی دترجان ، گله بردن، رمه ره بردن، وره ره بردن ، همه ره بردن...»
دخترعمو آن روز پیام جدید از لَلِه وا را شنید ، پیام سرقت گوسفندان را با پدر درمیان گذاشت .پدر نپذیرفت اما دختر از پدر ناامید نشده و به ریش سفیدان ماجرای سرقت گوسفندان را می گوید و آنها را راضی میکند تا به کمک پسرعمو بشتابند و چنین شد که یاغیان با دیدن مردم پا به فرار گذاشتند .اما همه متعجب شدند که دختر چگونه متوجه شد که دزدان به گله زدند.وقتی شنیدند که چوپان با لَلِه وایش به دخترعمو پیام داد ، متوجه اوج دلباختگی و ابتکار دو جوان در جهت نجات دو گله شدند و در نهایت عمو با ازدواج آنها موافقت میکند .
کلمات کلیدی این موضوع
علاقه مندی ها (Bookmarks)
علاقه مندی ها (Bookmarks)
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن
Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 01:25 PM بر حسب GMT +4 می باشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)