71نفر پسندیدند
-
30th September 2011 09:15 PM
#201
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
nobody
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آباد
باید با"ر" می گفتید...
-
3rd October 2011 09:40 PM
#202
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
shojaee
ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز پولاد
زنم بر دیده تا دل گردد آباد
ديده را طغيان بيداري گرفت
ديده از ديدن نمي ماند دريغ
نوشته اصلی توسط
shojaee
باید با"ر" می گفتید...
رفت و در من مرگزاري کهنه يافت
هستيم را انتظاري کهنه يافت
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
5th October 2011 06:23 PM
#203
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
NIIT
رفت و در من مرگزاري کهنه يافت
هستيم را انتظاري کهنه يافت
تو نشسته گرم گفتگوي غير
غرق غم دلم به سينه مي تپد
واي از ان دمي که بي خبر زمن
برکشي تو رخت خويش از اين ديار
"ر" ...
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
18th October 2011 11:19 PM
#204
مدیر بازنشسته
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران، خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
دوستان "ت" بدین لطفا
thanks
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
28th June 2012 03:24 PM
#205
کاربر فعـال
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت مست گفت این پیراهن است افسار نیست
دوستان صفحه رو اشتباه دیدم ........ ببخشید....
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار یار بوده.
ویرایش توسط Hadis Msi : 28th June 2012 در ساعت 03:24 PM
به نام خدایی که دغدغه “از دست دادنش” را ندارم…
-
28th June 2012 03:45 PM
#206
USTMB Student
همي گويم و گفته ام بارها
بود كيش من مهر دلدارها
-
28th June 2012 04:04 PM
#207
کاربر فعـال
ای هدهد صبا به سبا می فرستمت
بنگر که از کجا به کجا می فرستمت
به نام خدایی که دغدغه “از دست دادنش” را ندارم…
-
28th June 2012 04:26 PM
#208
USTMB Student
تورا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تورا من چشم در راهم
شباهنگام در آن دم که بر جاده ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن دم که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یادآوری یا نه من از آن نمیکاهم
تورا من چشم در راهم
-
28th June 2012 04:50 PM
#209
USTMB Student
میدانم فاصلهء ما زیاد شده اما نمیدانم تو دور شده ای یا من
تو سفر کردی یا من جا ماندم
تو تکرار کردی یا من .......
ولی کاش !!
-
28th June 2012 05:23 PM
#210
کاربر فعـال
شب با صدای تو بیدار میشود
خورشید در مدار تو پرگار میشود.
به نام خدایی که دغدغه “از دست دادنش” را ندارم…
علاقه مندی ها (Bookmarks)
علاقه مندی ها (Bookmarks)
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن
Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 03:25 AM بر حسب GMT +4 می باشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)