مشاعره

[n.tahmasebi]

دختری خورد شکایت می کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد

[Hadis Msi]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدارا
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[n.tahmasebi]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا

[Hadis Msi]

الا یا ایها الساقی ادر کاسا وناولها
که عشق آسان نمود ولی اول افتاد مشکلها

[n.tahmasebi]

این طرف مشتی صدف آنجا کمی گل ریخته
موج، ماهیهای عاشق را به ساحل ریخته

[Hadis Msi]

هر که درین دیر مقرب تر است
جام بلا بیشترش میدهیم

[n.tahmasebi]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
زبامی که برخواست و مشکل نشیند

[Meysam.M]

درآن درگه که گه گه که که و که که شود ناگه
مشو غره به امروزت که از فردا نئی آگه

[n.tahmasebi]

هر ذره که در خاک زمینی بود است
پیش از من و تو تاج و نگینی بوده است
گرد از رخ نازنین به آزرم فشان
کان هم رخ خوب نازنینی بود است

[Kian.Ghadir]

توگر پيرصد ساله اى يا جوان
بخندچون دانا به ريش جهان
كه از خنده ات غم شود پايمال
شوى شاد وقدت نگردد كمان