مشاعره

[n.tahmasebi]

نه هر که چهره برافروخت دلبري داند
نه هر که آينه سازد سکندري داند

[Kian.Ghadir]

در شمار ارچه نیاوردکسی حافظ را شکر کان محنت بی حد و شمار آخر شد

[n.tahmasebi]

در تُنگ، دیگر شور دریا غوطه‌ور نیست
آن ماهی دلتنگ، خوشبختانه مرده است

[Kian.Ghadir]

تو رسیدی شب سفر کرد

شب چشماتدر بدر کرد

تو رسیدی چو گــــل صبح

عشق تو قلب من اثرکرد

[n.tahmasebi]

دل به پیغام وفا هر ** که می‌آرد ز یار
می‌دهم تسکین و می‌دانم که حرف یار نیست

[Kian.Ghadir]

تا شدي ز من غافل سر زدم به هر محفل
بي تو ميكشد كارم عاقبت به رسوايي

[parvaneh]

یارب این شمع دل افروز ز کاشانه ی کیست جان ما سوخت بپرسید که جانانه ی کیست

[Hadis Msi]

تو با من باش و بگذارعالمی از من جدا گردد
چو یکدم با تو بنشینم دل از هر غم رها گردد

[Meysam.M]

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

[n.tahmasebi]

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز و شب

سر ز کوی ت بر ندارم روز و شب