71نفر پسندیدند
-
20th September 2011 11:38 AM
#161
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
shojaee
ما درس سحر در سر خمخانه نهادیم / محصول دعا در ره جانانه نهادیم .....
میبندمت به بند گران غم
تاسوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته و بیتابی
دمساز باش با غم او ، دمساز...
"ز" ...
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
20th September 2011 08:22 PM
#162
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
NIIT
میبندمت به بند گران غم
تاسوی او دگر نکنی پرواز
ای مرغ دل که خسته و بیتابی
دمساز باش با غم او ، دمساز...
"ز" ...
ز تاب آتش دوری ، شدم غرق عرق چون گل / بیار ای باد شبگیری ، نسیمی زان عرقچینم
-
20th September 2011 11:05 PM
#163
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
shojaee
ز تاب آتش دوری ، شدم غرق عرق چون گل / بیار ای باد شبگیری ، نسیمی زان عرقچینم
مرد حیران شد و گفت
حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است
همه گفتند : مبارک باشد
دخترک گفت : دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد...
"د" ...
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
20th September 2011 11:33 PM
#164
مدیر بازنشسته
دیگر طلوع كن كه زمین سخت خسته است / شب ، سال هاست راه به خورشید بسته است.....
-
21st September 2011 12:20 AM
#165
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
shojaee
دیگر طلوع كن كه زمین سخت خسته است / شب ، سال هاست راه به خورشید بسته است.....
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زین پس به عاشقان وفا کنم
"م" ...
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
21st September 2011 12:30 AM
#166
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
NIIT
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زین پس به عاشقان وفا کنم
"م" ...
من خود به چشم خویشتن ، دیدم که جانم می رود / وان دل که با خود داشتم ، با دلستانم میرود.....
(عاشق این بیتم)
-
21st September 2011 10:40 AM
#167
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
shojaee
من خود به چشم خویشتن ، دیدم که جانم می رود / وان دل که با خود داشتم ، با دلستانم میرود.....
در نگاهت عطش طوفان بود
یاد آن شب که ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق...
"ق" ...
آرامش محصول تفکر نیست! آرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسائلیست که ارزش فکر کردن ندارد...
-
21st September 2011 02:04 PM
#168
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
NIIT
در نگاهت عطش طوفان بود
یاد آن شب که ترا دیدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من دید در آن چشم سیاه
نگهی تشنه و دیوانه عشق...
"ق" ...
قلم زد نگاهت به نقشآفرینی/ که صورتگری را نبود اینچنینی....
(پریزاد عشق رو مهآسا کشیدی/خدا را به شور تماشا کشیدی...)
-
21st September 2011 05:15 PM
#169
عضو تازه وارد
نوشته اصلی توسط
shojaee
قلم زد نگاهت به نقشآفرینی/ که صورتگری را نبود اینچنینی....
(پریزاد عشق رو مهآسا کشیدی/خدا را به شور تماشا کشیدی...)
یاد وصال میکنم ... دیده پر آب میشود / شرح فراق میکنم ... سینه کباب میشود
-
21st September 2011 11:31 PM
#170
مدیر بازنشسته
نوشته اصلی توسط
Good Girl
یاد وصال میکنم ... دیده پر آب میشود / شرح فراق میکنم ... سینه کباب میشود
دل ما به دور رویت ، ز چمن فراغ دارد / که چو سرو ، پای بندست و چو لاله داغ دارد....
علاقه مندی ها (Bookmarks)
علاقه مندی ها (Bookmarks)
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن
Powered by vBulletin
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Content Relevant URLs by vBSEO 3.6.0
Persian Language By Ustmb.ir
این انجمن کاملا مستقل بوده و هیچ ارتباطی با دانشگاه علوم و فنون مازندران و مسئولان آن ندارد..این انجمن و تمامی محتوای تولید شده در آن توسط دانشجویان فعلی و فارغ التحصیل ادوار گذشته این دانشگاه برای استفاده دانشجویان جدید این دانشگاه و جامعه دانشگاهی کشور فراهم شده است.لطفا برای اطلاعات بیشتر در رابطه با ماهیت انجمن با مدیریت انجمن ارتباط برقرار کنید
ساعت 06:12 PM بر حسب GMT +4 می باشد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)